کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دولاب گردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دولاب گردان
لغتنامه دهخدا
دولاب گردان . [ گ َ ] (نف مرکب ) کسی که تجارت و داد و ستد می کند. (ناظم الاطباء). || به مال دیگران بازی کننده و این از جهت بی دستگاهی بود. (از آنندراج ) : از جگر سرمایه دارد دردکان تاجر دولاب گردان چشم ماست .شاپور تهرانی (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
گیل دولاب
لغتنامه دهخدا
گیل دولاب . (اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش رضوانده شهرستان طوالش است . این دهستان میان دهستانهای میانده ، خشابر، پره سر و دریای خزر واقع است . این دهستان از 25 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل می یابد و سکنه ٔ آن در حدود 10000 تن است . محصول عمده ٔ آن برنج ...
-
تالش دولاب
لغتنامه دهخدا
تالش دولاب . [ ل ِ / ل َ ] (اِخ ) رجوع به طالش دولاب شود.
-
دولاب باز
لغتنامه دهخدا
دولاب باز. (نف مرکب ) شعبده باز. (ناظم الاطباء). || آنکه در معامله در ادای وجه افراط می کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
-
دولاب رنگ
لغتنامه دهخدا
دولاب رنگ . [ رَ ] (ص مرکب ) کره ٔ فلکی که مانند دولاب گردش می کند. (ناظم الاطباء) : ز نوک سنان چرخ دولاب رنگ ز پرگار گردش فرومانده لنگ . نظامی .بر پر از این گنبد دولاب رنگ تا رهی از گردش پرگارتنگ .نظامی .
-
ساز دولاب
لغتنامه دهخدا
سازدولاب . [ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از آلات موسیقی قدیم از سازهای زهی (ذوات الاوتار) است که از نظر شکل و ابعاد بی شباهت به دهل نبوده است . (عبد القادر مراغی ، از مجله ٔ موسیقی دوره ٔ سوم شماره ٔ 25، شهریور 1337، سازهای موسیقی ایران بقلم چ ...
-
طالش دولاب
لغتنامه دهخدا
طالش دولاب . [ ل ِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در گیلان . مطابق تقسیماتی که در جغرافی کیهان برای گیلان شده ، هفدهمین ناحیه محسوب است . از شمال محدود است به اسالم و از مغرب به خلخال ، و از جنوب به شاندرمن و گسکر طول آن 431 و عرض آن 30 کیلومتر، و به دو ن...
-
گیله دولاب
لغتنامه دهخدا
گیله دولاب . [ ل َ ] (اِخ ) نام محلی است که جزء تقسیمات طالش و دولاب باشد. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین بنقل از جغرافیای سیاسی کیهان ص 278).
-
باغ دولاب
لغتنامه دهخدا
باغ دولاب . [ غ ِ ] (اِخ ) باغی به یزد که از آب نعیم آباد مشروب میشده است . (از تاریخ جعفری یزد ص 151).
-
چرخ دولاب
لغتنامه دهخدا
چرخ دولاب . [ چ َ خ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چرخاب . چرخ چاه . چرخ دلو. چرخ جر. چرخی که یک یا چنددلو پرآب را از چاه برکشد. نوعی چرخ چاه که بر سر چاه آب نصب کنند و آنرا بوسیله ٔ چند مرد زورمند یا بوسیله ٔ اسب و شتر و گاو بحرکت آورند و یک یا چند دل...
-
دولاب،دولابچه
لهجه و گویش تهرانی
اِشکاف ،گنجه،قفسه(دردار)/قفسه داخل دیوار اطاق
-
گنبد دولاب رنگ
لغتنامه دهخدا
گنبد دولاب رنگ . [ گُم ْ ب َ دِ دو رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بمعنی گنبد دورگشت باشد که کنایه از آسمان است و آنرا گنبد دولابی هم میگویند. (برهان ) : برپر از این گنبد دولاب رنگ تا رهی از گردش پرگار تنگ . نظامی .و رجوع به گنبد دودگشت شود.
-
حسین آباد دولاب
لغتنامه دهخدا
حسین آباد دولاب . [ ح ُ س ِ دِ ] (اِخ ) ده از دهستان دامنه کوه بخش حومه ٔ شهرستان دامغان 210هزارگزی خاور دامغان سه هزارگزی جنوب شوسه ٔ دامغان ، یک هزارگزی ایستگاه زرین . جلگه . معتدل . سکنه 75 تن . زبان فارسی آب آن از قنات . محصولات آنجا غلات ، پنبه ...
-
مث گاله دولاب
لهجه و گویش تهرانی
گشاد.