کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوغة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوغة
لغتنامه دهخدا
دوغة. [ دَ غ َ ] (ع اِ) بیماری عام و شدت آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || وبا. (ناظم الاطباء). || (اِمص ) سردی . || گولی . || رعونت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
دوغه
لغتنامه دهخدا
دوغه . [غ َ / غ ِ ] (اِ) دوغینه . صافی که بدان روغن و یا مسکه را صاف کنند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || جرم روغن و یا مسکه ٔ ذوب شده . (ناظم الاطباء).
-
دوغه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] duqe مایعی که پس از گرفتن مسکه از خامه در ظرف باقی میماند.
-
واژههای همآوا
-
دوقة
لغتنامه دهخدا
دوقة. [ دَ ق َ ] (ع اِمص ) دوقانیة. تباهی . || حماقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
دوقة
لغتنامه دهخدا
دوقة. [ دَ ق َ ] (ع مص ) به معنی دواقة است . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به دواقة شود.
-
جستوجو در متن
-
دوغینه
لغتنامه دهخدا
دوغینه .[ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دوغه . آلتی است که بدان ماست و روغن مصفی سازند. (آنندراج ). رجوع به دوغه شود.
-
گولی
لغتنامه دهخدا
گولی . (حامص ) عمل گول . صفت گول . حالت وچگونگی گول . کانائی . چلی . خلی . احمقی . (فرهنگ رشیدی ). غفلت . نادانی . ابلهی . (ناظم الاطباء) : هرکجا نام او بری ندمدزان زمین گولی و نکوهش و ننگ . فرخی .همه مشغولی عالم گولی است ترک گولی به خدا مشغولی است ....