کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوشانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دوشانیدن
/dušānidan/
معنی
= دوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوشانیدن
لغتنامه دهخدا
دوشانیدن . [ شا دَ ] (مص ) دوشیدن . || دوشیدن کنانیدن و فرمودن . (ناظم الاطباء). متعدی دومفعولی دوشیدن است . (آنندراج ). به دوشیدن واداشتن . دوشاندن . به دوشاندن امر کردن . رجوع به دوشیدن شود.
-
دوشانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] dušānidan = دوشیدن
-
جستوجو در متن
-
لوغانیدن
لغتنامه دهخدا
لوغانیدن . [دَ ] (مص ) دوشانیدن . (آنندراج ). رجوع به لوغ شود.
-
ندف
لغتنامه دهخدا
ندف . [ ن َ ] (ع مص ) پنبه زدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پنبه را با مندف زدن . (از المنجد). حلج . واخیدن . نفش . شیدن . زدن پشم و پنبه را. (یادداشت مؤلف ). || شتاب گردانیدن دابه...
-
بشلیدن
لغتنامه دهخدا
بشلیدن . [ ب َ / ب ِ ش َ دَ ] (مص ) نشلیدن . پشلیدن . چسبیدن . (از برهان ) (فرهنگ نظام ) (انجمن آرا). بشلی و بشلیدن . دوسانیدن و برچسبانیدن باشد. (سروری ). برهم چسبیدن . (ناظم الاطباء).بردوسیدن بود. (نسخه ای از لغت فرس اسدی ) (حاشیه ٔ فرهنگ خطی اسدی ...
-
انداختن
لغتنامه دهخدا
انداختن . [ اَ ت َ ] (مص ) افگندن . پرتاب کردن . پرت کردن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). افکندن . (آنندراج ). اِهواء. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). قذف . هتف . (دهار). دحو. رمی . قد. (ترجمان جرجانی مهذب...