کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوشاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوشاء
لغتنامه دهخدا
دوشاء. [ دَ ] (ع ص ) مؤنث ادوش است . (منتهی الارب ). مؤنث ادوش ؛ یعنی زن تباه چشم . ج ، دوش . (ناظم الاطباء). زن تباه چشم . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
تباه چشم
لغتنامه دهخدا
تباه چشم . [ ت َ چ َ ] (ص مرکب ) آنکه چشم او تباه شده بعلت .اَدوَش . دوشاء. رجوع به تباه و ادوش و دوشاء شود.
-
دوش
لغتنامه دهخدا
دوش . (ع ص ) ج ِ اَدوَش و دَوشاء. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به ادوش و دوشاء شود.
-
ادوش
لغتنامه دهخدا
ادوش . [ اَ وَ ] (ع ص ) مرد تباه چشم . (منتهی الارب ). تباه چشم از علت . (مهذب الاسماء). آنکه چشمش تاریکی کند. مؤنث : دَوشاء. ج ، دوش . و رجوع به ادوس شود.