کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوس بن عدنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوس بن عدنان
لغتنامه دهخدا
دوس بن عدنان . [ دَ س ِ ن ِ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. پدر قبیله ای است . (منتهی الارب ) (از تاریخ گزیده ص 219). دوس بن عدنان بن زهران ، از دشنوءةاز قحطان ، جدی جاهلی از اولاد اوست ابوهریره ٔ صحابی و جذیمة الوضاح پادشاه حیره و بزرگترین قبیله ٔ آن قبیله ...
-
واژههای مشابه
-
دوس»
لغتنامه دهخدا
دوس». [ دَ س َ ] (ع اِ) شیربیشه . (منتهی الارب ). شیر که اسد باشد. (آنندراج ).
-
عباس دوس
لغتنامه دهخدا
عباس دوس . [ ع َب ْ باس ِ دَ ] (اِخ ) نام مردی که به لطائف الحیل مشهور بودچنانکه در جامع الحکایات قصه ٔ او مسطور است و دوس قبیله ای است از یمن و ابن عباس از همان قبیله بود. درلطائف الحیل است که عباس دَوس ْ نام گدائی که بسیار مکار و مضحک بود. (غیاث ال...
-
دوس آمر
لغتنامه دهخدا
دوس آمر. [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) تاجریزی . از تیره ٔ سولاناسه ، قسمت قابل مصرف آن ساق و ماده ٔ مؤثر آن سولانین است . (از کارآموزی داروسازی ص 186).
-
لک دوس
لهجه و گویش تهرانی
رنگی از کفتر
-
عباس دَوَس
لهجه و گویش تهرانی
گدای سمج
-
جستوجو در متن
-
جرموزی
لغتنامه دهخدا
جرموزی . [ ج ُ ] (اِخ ) جهوربن سفیان بن حرث اسدی . از مردم بصره بود و غرایب روایت میکرد. سمعانی گوید:نمیدانم این شخص پسر جرموز است که قاتل زبیربن عوام بود یا غیر اوست . مؤلف لباب الانساب گوید: تردید سمعانی شگفت آور است ، زیرا ابن جرموز قاتل زبیربن ع...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی دؤاد فرج بن جریربن ملک بن عبداﷲبن عبادبن سلام بن عبدهندبن لخم بن مالک بن قیض بن منعةبن برجان بن دوس بن الدّئل بن امیّةبن حذیفةبن زهربن ایادبن نزاربن معدبن عدنان الأیادی القاضی . او بمروّت و عصبیت معروف و وی را با معت...