کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوسیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دوسیدن
/dusidan/
معنی
۱. چسبیدن؛ چسبیدن چیزی به چیز دیگر.
۲. خود را به کسی وابستن.
۳. چسبیدن برای مکیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
adhere, attach, cohere, stick
-
جستوجوی دقیق
-
دوسیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص ل .)چسبیدن ،چسبیدن برای مکیدن .
-
دوسیدن
لغتنامه دهخدا
دوسیدن . [ سی دَ ] (مص ) چسبیدن . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ). دبق . لصق . لزق . چسبیدن چیزی به چیزی . (فرهنگ جهانگیری ) (یادداشت مؤلف ). چسبیدن . (شرفنامه ٔ منیری ) (دهار). بشلیدن . (صحاح الفرس ). پیوستن . (ناظم الاطباء). عسق . (...
-
دوسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] dusidan ۱. چسبیدن؛ چسبیدن چیزی به چیز دیگر.۲. خود را به کسی وابستن.۳. چسبیدن برای مکیدن.
-
جستوجو در متن
-
دویسیدن
لغتنامه دهخدا
دویسیدن . [ دَ دَ ] (مص ) دوسیدن . و رجوع به دوسیدن شود.
-
التصاق
واژگان مترادف و متضاد
پیوستن، چسبیدن، دوسیدن
-
دوس
لغتنامه دهخدا
دوس . (ریشه ٔ فعل ) ریشه ٔ مضارع دوسیدن به معنی چسبیدن . لصق و لزق . رجوع به دوسیدن شود.
-
دردوسیدن
لغتنامه دهخدا
دردوسیدن . [ دَ دو دَ ] (مص مرکب ) دوسیدن . ملصق شدن . تعسق .عسق . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به دوسیدن شود.
-
فادوسیدن
فرهنگ فارسی معین
(دُ دَ)(مص ل .)دوسیدن ؛ چسبیدن ، چسبیدن چیزی به چیز دیگر.
-
ظرب
لغتنامه دهخدا
ظرب . [ ظَ رَ ] (ع مص ) چفسیدن . التصاق . ملصق شدن . دوسیدن .
-
دوسا
لغتنامه دهخدا
دوسا. (نف ) دوسنده . چفسنده . چسبنده . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسنده و دوسیدن شود.
-
دوسانی
لغتنامه دهخدا
دوسانی . (حامص ) چگونگی و حالت دوسان . چفسانی . چسبانی . ملتصق و چسبان و دوسان بودن .(یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسیدن و دوسانیدن شود.
-
دوستگین
لغتنامه دهخدا
دوستگین . (ص نسبی ، اِ مرکب ) هر ماده ٔ چسبنده و لزج . (ناظم الاطباء). دوسگین . رجوع به دوس و دوسیدن شود.
-
دوسندگی
لغتنامه دهخدا
دوسندگی . [ س َ دَ / دِ ] (حامص ) چفسندگی . چسفندگی . لزجت .(یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسانیدن و دوسیدن شود.
-
دوسیدگی
لغتنامه دهخدا
دوسیدگی . [ سی دَ / دِ ] (حامص ) چسبیدگی و پیوستگی و اتصال . (ناظم الاطباء). چفسیدگی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسیدن شود.