کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوسی
لغتنامه دهخدا
دوسی . [ دُ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) دوبار سی . دو ضرب در سی . دو تا سی . شست . شصت . (یادداشت مؤلف ) : کسی را که سالش به دوسی رسیدامید از جهانش بباید برید.فردوسی .
-
واژههای مشابه
-
علی دوسی
لغتنامه دهخدا
علی دوسی . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) ابن حسن هنائی ، مشهور به کراع النمل و دوسی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کراع النمل شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوهاشم
لغتنامه دهخدا
ابوهاشم . [ اَ ش ِ ] (اِخ ) دوسی . از روات است .
-
ابوکبشه
لغتنامه دهخدا
ابوکبشه . [اَ ک َ ش َ ] (اِخ ) سُلَیم یا اوس دوسی . صحابی است .
-
ابوکبشه
لغتنامه دهخدا
ابوکبشه .[ اَ ک َ ش َ ] (اِخ ) اوس یا سلیم دوسی . صحابی است .
-
ابوالعوام
لغتنامه دهخدا
ابوالعوام . [ اَ بُل ْ ع َوْ وا ] (اِخ ) دوسی . نوح بن قیس از او روایت کند.
-
ذوالقطنتین
لغتنامه دهخدا
ذوالقطنتین . [ ذُل ْ ق ُ ن َت َ ] (اِخ ) لقب طفیل بن عمروبن طریف دوسی صحابیست .
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن هنائی ، مشهور به کراع النمل و دوسی ،و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی کراع النمل شود.
-
ابوفاطمه
لغتنامه دهخدا
ابوفاطمه . [ اَ طِ م َ ] (اِخ ) لیثی یا ازدی یا دوسی . صحابی است و او ساکن شام و مصر بود.
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن زائده ، مکنی به ابی واقد لیثی مدینی . تابعی است . و از انس و ابی أروی دوسی صحابی و سعیدبن مسیب و سالم بن عبداﷲ و ابوسلمةبن عبداﷲ دوسی روایت کند، و از وی دراوردی و حافظ ابویعلی و دیگران روایت کنند. (از تهذیب تاریخ ابن...
-
علی هنائی
لغتنامه دهخدا
علی هنائی . [ ع َ ی ِ هَُ ] (اِخ ) ابن حسن هنائی . مشهور به کراع النمل و دوسی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی کراع النمل شود.
-
ابوسلمه
لغتنامه دهخدا
ابوسلمه . [ اَ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) مولی آل ربیعه . او از ابوهریره دوسی روایت کند:لو کان الدّین عندالثریّا لتناوله رجال ٌ من فارس .
-
هنائی
لغتنامه دهخدا
هنائی . [ هََ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن حسن ، معروف به دوسی . از مردم مصر و از علمای نحو و لغت و پیرو مذهب کوفیان است . او راست : کتاب مجردالغریب که بمانند کتاب العین و به ترتیب ابتثی تدوین کرده است ، دیگر المنضد، دیگر کتاب الفرید در علم لغت . (از فهر...