کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوزنجیرتکپیچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کرباس پیچ
لغتنامه دهخدا
کرباس پیچ . [ ک َ ] (نف مرکب ) کرباس پیچنده . || (ن مف مرکب ) کرباس پیچیده : همه همچنان کرده کرباس پیچ کز ایشان یکی بازنگشاد هیچ .نظامی .
-
گرده پیچ
لغتنامه دهخدا
گرده پیچ . [ گ ِ دَ ] (اِ) گول خوردن . || گول زدن . || چیزی را در مقابل نان گرفتن . (از شعوری ). || (ن مف مرکب ) دورزده . احاطه شده . محاصره شده . (از ناظم الاطباء). || (اِ مرکب ) تخم گیاهی است موسوم به «آشجیلر». (شعوری ). بذور معطر و خوشبوئی که در غ...
-
bend 2
گرهپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی برای بستن طناب به یک حلقه یا طوقه (loop) یا طنابی دیگر
-
نواله پیچ
لغتنامه دهخدا
نواله پیچ . [ ن َ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) لقمه پیچ . لقمه گیر. کنایه از ریزه خوار : ای عقل نواله پیچ خوانت جان بنده نویس آستانت . نظامی .|| لقمه دهنده . || محسن . احسان کننده . || (ن مف مرکب ) کسی که نوال و عطای بسیار به او داده شود.(فرهنگ فارسی معین ...
-
نی پیچ
لغتنامه دهخدا
نی پیچ . [ ن َ / ن ِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) نی لاستیکی نرم قابل انعطاف و پیچیدن و حلقه کردن که یک سر آن را به قلیان وصل کنند و سر دیگر به دهان برند و قلیان کشند. || قلیان با نی لاستیکی دراز. قلیانی که نی آن چرمین و به چند گز طول است و تنها نی آن را...
-
شکم پیچ
لغتنامه دهخدا
شکم پیچ . [ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) بهم پیچیدگی روده ها و پیچش روده . || ذوسنطاریا. (ناظم الاطباء). رجوع به ذوسنطاریا و پیچاک شکم شود.
-
طناب پیچ
لغتنامه دهخدا
طناب پیچ . [ طَ ] (ن مف مرکب ) پیچیده با طناب . کالا و متاعی که با طناب پیچیده شده باشد.
-
وهمن پیچ
لغتنامه دهخدا
وهمن پیچ . [ وَ م َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام گیاهی است طبی که چون زلفی سیاه و مرغول است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
انگشت پیچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'angoštpič ۱. هرچیز غلیظ و سفت نظیر عسل و شیره که دور انگشت پیچیده شود.۲. نوعی شیرینی خشک به شکل ورقههای لوله شده که با خمیر شیرینی، خاک قند، هل، گلاب، و زاج سفید درست میکنند.۳. [قدیمی] عهد؛ پیمان.۴. [قدیمی] شرط.۵. [قدیمی، مجاز] دستآویز...
-
یخنی پیچ
لغتنامه دهخدا
یخنی پیچ .[ ی َ ] (نف مرکب ) یخنی فروش . (آنندراج ) : داغهای سینه ام از خلق کی ماند نهان تا ز یخنی پیچ او خود را نسازم سینه پوش . سیفی (از آنندراج ).رجوع به یخنی فروش شود.
-
گوش پیچ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gušpič ۱. پیچدهندۀ گوش.۲. آنکه گوش کسی را به جهت تنبیه بپیچاند؛ گوشمالدهنده: ◻︎ چو گشت آسمانم چنین گوشپیچ / نباید برآوردن آواز هیچ (نظامی۶: ۱۱۴۶).
-
مچ پیچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) močpič نوار نخی یا پشمی که به مچ دست یا پا میپیچند.
-
cross
تکپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← دوزنجیرتکپیچ
-
Campsis
پیچ اناری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از پیچاناریان درختچهای یا درختی کوچک معمولاً بالارونده با دو گونه که در مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری آسیا و امریکای شمالی میرویند؛ گلهای این گیاهان درشت با جام قیفی-استکانی و میوۀ آنها بهصورت پوشینۀ بلند و شکوفاس...
-
Bignoniaceae
پیچاناریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از نعناسانان با کاسۀ گل پیوسته و جام گل لولهای بلند و پرچمهای پنجتایی و میوۀ پوشینهای