کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دور از ذهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دور از ذهن
دیکشنری فارسی به عربی
بَعيدُ الإحتمالِ
-
واژههای مشابه
-
دُوْر
لهجه و گویش گنابادی
douwr در گویش گنابادی یعنی شجاعت ، جسارت ، جرئت پیدا کردن
-
دور دور
واژهنامه آزاد
رانندگی کردن بیهوده در خیابان به خصوص در یک محدودۀ خاص. رانندگی در خیابان برای یافتن دوست دختر و یا دوست پسر. رانندگی در خیابان برای یافتن زن خیابانی و یا مرد مناسب برای تعشق.( سگ چرخ).
-
دور تا دور
لغتنامه دهخدا
دور تا دور. [ دَ / دُو دَ / دُو ] (ق مرکب ) گرد برگرد. پیرامون . گرداگرد. اطراف . حوالی . همه ٔ اطراف و جوانب آن : دور تا دور آن باغ را دیوار کشیده اند. (یادداشت مؤلف ).
-
دور تا دور
دیکشنری فارسی به عربی
حول
-
دوـ دور، دو دور دو دور
لهجه و گویش تهرانی
صدای شیپور
-
دور کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تاراندن، طرد کردن ۲. طرد
-
دور باطل
فرهنگ واژههای سره
دور تباه
-
qualifying round
دور انتخابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دور مقدماتی یک رقابت که با هدف محدود کردن تعداد شرکتکنندگان برگزار میشود
-
دور ترافیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← دور شدآمد
-
idle speed
دور درجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] آرامترین دور موتور هنگامی که هیچگونه بار مکانیکی بر آن وارد نمیشود
-
traffic pattern
دور شدآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مسیر مشخص پرواز هواگَرد در هنگام تقرب یا ترک فرودگاه متـ . دورِ ترافیک
-
polarity epoch
دور قطبایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دورهای زمانی که در آن میدان مغناطیسی زمین عمدتاً قطبایی یکسان دارد
-
abduct
دور کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ایجاد فاصله بین یک اندام و صفحۀ مرکزی بدن یا بین انگشتان و خط محوری دست یا پا