کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دورگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دورگی
لغتنامه دهخدا
دورگی . [ دُ رَ ] (حامص مرکب ) چگونگی و حالت دورگ . دورگ بودن .دورگه بودن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دورگه شود.
-
جستوجو در متن
-
کائیوند
لغتنامه دهخدا
کائیوند. [ ئی وَ ] (اِخ ) یکی از دو تیره ٔ طایفه ٔ دورگی بختیاری موسوم به آسترکی . رجوع به آسترکی شود.
-
اوداج
لغتنامه دهخدا
اوداج . [ اَ] (ع اِ) ج ِ ودج . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ودج شود. || ج ِ وِداج . (غیاث اللغات ). ج ِ ودج . رگهای گردن . رجوع به ودج شود : گرفتم رگ اوداج و فشردمش به دو چنگ بیامد عزرائیل و نشست از بر من تنگ . حکاک مرغزی .آن شاه که گویند ب...