کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دورگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دورگ
لغتنامه دهخدا
دورگ . [ دُ رَ ] (ص مرکب ) ذوجنبتین . (لغات فرهنگستان ). دورگه . هجین . حیوان از دو جنس مختلف زاده . که پدر از نوعی و مادر از نوعی دیگر دارد: سگهای گرگی دورگند. این اسب یا خروس دورگ است ؛ یعنی اسبی که مادر او عربی و پدرش ترکمانی است یا خروسی که مثلاً...
-
واژههای مشابه
-
خروس دورگ
لغتنامه دهخدا
خروس دورگ . [ خ ُس ِ دُ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خروسی که از دو نژاد مختلف باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). خروس دورگه .
-
جستوجو در متن
-
composite cross
دورگۀ مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] جمعیتی حاصل از دورگگیری چند والد با استفاده از نرعقیمی یا دورگگیری دستی
-
دورگی
لغتنامه دهخدا
دورگی . [ دُ رَ ] (حامص مرکب ) چگونگی و حالت دورگ . دورگ بودن .دورگه بودن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دورگه شود.
-
donor parent
والدِ دهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] یکی از والدین گیاه دورگ که فقط یک بار از آن در تلاقی برگشتی استفاده میشود
-
plant breeding
بهنژادی گیاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] اصلاح گیاهان به روشهای مختلف، ازجمله گزینش و دورگگیری و خویشآمیزی متـ . اصلاح نباتات
-
biosystematics
زیسازگانشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] علم ردهبندی موجودات زنده با تکیه بر ویژگیهای گونهشناختی و با استفاده از روشهای مختلف آزمایشگاهی و دورگگیری و بررسیهای محیطی
-
backcross breeding
بهنژادی تلاقی برگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] یکی از روشهای بهنژادی ازطریق دورگگیری تکراری با یکی از والدهای دورگۀ اولیه و گزینش برای انتقال یک صفت مطلوب
-
خروس دورگه
لغتنامه دهخدا
خروس دورگه . [ خ ُ س ِ دُ رَ گ َ / گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خروسی که از دو نژاد مختلف باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). خروس دورگ .
-
یکدش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] [قدیمی] yakdaš, yekdeš ۱. انسان یا حیوانی که از دو نژاد باشد؛ اکدش؛ دوتخمه؛ دورگ.۲. امتزاج؛ اتصال؛ آمیختگی دو چیز.۳. محبوب؛ مطلوب: ◻︎ حبذا فصلی که نرگس بی می از تٲثیر آن / میکند مستی و مخموری چو چشم یکدشان (ابنیمین: لغتنامه: یکدش).
-
دورگه
لغتنامه دهخدا
دورگه . [ دُ رَ گ َ / گ ِ ] (ص نسبی ) دوتخمه . دورگ . اسب یا حیوانی که از دو جنس مختلف باشد. اسبی که نژاد وی آمیخته شده باشد. (ناظم الاطباء): اسب دورگه ؛ اسب دوتخمه . عربی و ترکمانی . اکدش . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دورگ شود. || مطلق آمیختگی چنانکه ...
-
منقوف
لغتنامه دهخدا
منقوف . [ م َ ] (ع ص )حنظل کفانیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حنظل کفانیده و شکافته شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جذع منقوف ؛ تنه ٔ درخت دیوچه خورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). درخت موریانه خورده .(از اقرب الموارد). || ...
-
یکدش
لغتنامه دهخدا
یکدش . [ ی َ دِ] (اِ) امتزاج و اتصال دو چیز را گویند با هم . (برهان ) (آنندراج ). امتزاج و اتصال . (ناظم الاطباء). اکدش .(فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). || (ص ، اِ) اسبی را گویند که پدرش از جنسی و مادرش از جنس دیگر باشد. (از برهان ) (آنندراج ). اسبی که...