کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دورو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مرایی، مرائی
واژگان مترادف و متضاد
ریاکار، مزور، دورو، متظاهر
-
ابلوک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ابلک، ابلق› [قدیمی] 'abluk دورو؛ دورنگ؛ منافق.
-
منافق
دیکشنری عربی به فارسی
رياکار , متظاهر , دورو , باريا
-
زراق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zarrāq ریاکار؛ دورو؛ نیرنگساز.
-
پُررو
لهجه و گویش تهرانی
بی حیا، دورو، منافق
-
خوش ظاهر و بد باطن
فرهنگ گنجواژه
دارای صفات متضاد، دورو.
-
ماروس
واژهنامه آزاد
رفتار مارمولكي - مرموز - دورو
-
گرگ میش
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص مر.) منافق ، دورو.
-
دورنگ
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابلق ۲. دورو، ریاکار، مزور، منافق
-
مرائی
واژگان مترادف و متضاد
دورو، ریاکار، سالوس، ظاهرنما، متظاهر ≠ مخلص، یکرنگ
-
منافق
فرهنگ فارسی معین
(مُ فِ) [ ع . ] (اِفا.) دورو، ریاکار.
-
گندم نما
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نَ) (ص فا.) کنایه از: ریاکار، دورو.
-
مزور
فرهنگ فارسی معین
(مُ زَ وِّ) [ ع . ] (اِفا.) دورو، تزویرکننده .
-
مزور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mozavver تزویرکننده؛ دورو؛ دروغگو؛ دروغپرداز.
-
ریاکار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] riyākār کسی که ریا میکند؛ آنکه تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی میکند؛ دورو.