کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوروبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دوروبر
مترادف و متضاد
اطراف، پیرامون، جوانب، حواشی، حوالی
برابر فارسی
گرداگرد
دیکشنری
environs
-
جستوجوی دقیق
-
دوروبر
واژگان مترادف و متضاد
اطراف، پیرامون، جوانب، حواشی، حوالی
-
دوروبر
فرهنگ واژههای سره
گرداگرد
-
دوروبر
دیکشنری فارسی به عربی
ضواحي
-
واژههای مشابه
-
چار دوروبر
لهجه و گویش تهرانی
اطراف
-
واژههای همآوا
-
دور و بر
لغتنامه دهخدا
دور و بر. [ دَ / دُو رُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) دوروور. حوالی . اطراف . پیرامون . پیرامن . حول . گرد. گرداگرد. دورتادور. گردبرگرد. (یادداشت مؤلف ).- دوروبریها ؛ اطرافیان . حاشیه نشینان . (یادداشت مؤلف ).
-
دور و بر
فرهنگ گنجواژه
اطراف.
-
جستوجو در متن
-
پیرامون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pērāmūn] ‹پیرامن› pirāmun اطراف و دوروبر کسی یا چیزی یا جایی؛ گرداگرد؛ دوروبر؛ دورتادور؛ گردبرگرد.
-
گرداگرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گردبرگرد› gerdāgerd دوروبر چیزی؛ اطراف؛ جوانب.
-
حومه
واژگان مترادف و متضاد
اطراف، پیرامون، حوالی، دوروبر، شهرک
-
اکناف
واژگان مترادف و متضاد
اطراف، پیرامون، حوالی، دوروبر، گوشهوکنارهها
-
environment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محیط، اطراف، احاطه، پرگیر، دوروبر
-
milieus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محیط زیست، محیط، قلمرو، اجتماع، اطراف، دوروبر