کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دورنگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دورنگه
لغتنامه دهخدا
دورنگه . [ دُ رَگ َ / گ ِ ] (ص نسبی ) دارای دولون . صاحب رنگی با رنگ دیگر: چای دورنگه در تداول کودکان ؛ استکان چای که در نیم زیرین آن آب گرم قند در آن حل شده ریخته باشند و در نیمه ٔ بالایی چای تلخ و چون چای بسبب غلظت آب قند با آن درنمی آمیزد درنتیجه ...
-
جستوجو در متن
-
اَبرَش
لهجه و گویش تهرانی
دورنگه
-
bicolor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bicolor، دورنگ، دورنگه
-
bicolour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bicolour، دورنگ، دورنگه
-
تربره
لغتنامه دهخدا
تربره . [ ت َ ب َ رَ / رِ ] (اِ) نوعی از انگور است . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (ناظم الاطباء). نوعی از انگور است ، و آنرا تُربک با اول مضموم نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). تُرْبَک . (فرهنگ رشیدی ). رجوع به تربک شود. در گنابادخراسا...
-
دورنگی
لغتنامه دهخدا
دورنگی . [ دُ رَ ] (حامص مرکب ) تلون به دورنگ . || نفاق و منافقی . (ناظم الاطباء). مقابل یکرنگی . نفاق . (شرفنامه ٔ منیری ). کنایه از نفاق و ریاکاری .(آنندراج ). مذبذبی و مکاری و تزویر و دورویی و ناراستی . (ناظم الاطباء). دورویی . (شرفنامه ) : ز تنگی...