کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دورنگار 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
fax 1
دورنگار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دستگاهی برای مخابرۀ تصویر نامه و اسناد و آنچه روی کاغذ آماده باشد
-
جستوجو در متن
-
فاکس
فرهنگ واژههای سره
دورنگار
-
فکس
فرهنگ واژههای سره
دورنگار
-
fax 3
دورنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] عمل ارسال تصویر اسناد با دستگاه دورنگار
-
horizontal resolution
توان تفکیک افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تعداد تصویردانهها (pixels) در واحدِ فاصله، مانند پویش افقی در سامانۀ دورنگار یا در خط افقی صفحۀ نمایشگر
-
فاکس
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) = فَکس : دستگاهی برای مخابرة تصویر نامه و اسناد و آن چه روی کاغذ آمده باشد، دورنگار (فره ) ، دورنویس ، نمابر ، پست تصویری .
-
personal digital assistant, PDA
دستیار رقمی شخصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] افزارههای جیبی که ترکیبی از خدمات رایانه و تلفن و دورنگار و اینترنت و شبکه را در اختیار کاربر میگذارد متـ . دستیار 2
-
terminal
پایانه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی، مهندسی مخابرات] [عمومی] مکانی که مبدأ حرکت و مقصد وسایل نقلیۀ عمومی است [مهندسی مخابرات] قسمت پایانی تجهیزات ارتباطی و مخابراتی، اعم از رایانه و تلفن و دورنگار و نظیر آن
-
unified messaging 1
پیامرسانی جامع 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] توانایی دستیابی به انواع پیام صوتی، کوتهپیام، دورنگار و پیامنگار ازطریق افزارههای مستقل نظیر تلفن همراه و رایانۀ همراه و رایانۀ شخصی که به پروندۀ صوتی تبدیل و ارائه میشود