کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوربین نجومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوربین نجومی
دیکشنری فارسی به عربی
منظار
-
واژههای مشابه
-
camera crew
گروه دوربین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مجموعهای از عوامل فنی که مسئولیت کارهای مربوط به فیلمبرداری را بر عهده دارند
-
camera angle, camera position, camera view
زاویۀ دوربین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] میدان دید عدسی دوربین نسبت به موضوع یا رویداد صحنه
-
camera movement
حرکت دوربین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] جابهجاییهای دوربین فیلمبرداری یا ویدئویی برای نشان دادن صحنه یا متناسب با حرکت بازیگران برای دستیابی به بهترین تصویر مورد نظر
-
دوربین 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ← دوربین عکاسی
-
hyperope
دوربین 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فرد مبتلا به دوربینی
-
spoting scope
دوربین 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دوربینی کوچک که معمولاً بر روی سهپایه قرار دارد و از آن برای مشاهدۀ نتیجۀ تیراندازی بدون ترک خط آتش (fire line) استفاده میکنند
-
cloud camera
دوربین اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دوربینی با طراحی ویژه که در تهیۀ تصویر از اَبر برای تعیین محل و نحوۀ جابهجایی اَبر و درصد پوشش آسمان از آن استفاده میشود
-
barney
دوربینپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] پوششی که دوربین را در مقابل باد و باران و سرما محافظت میکند و گاه به جای صداگیر به کار میرود
-
photogrammetric camera
دوربین تصویرسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] دوربینی که برای تصویرسنجی به کار میرود
-
binoculars
دوربین دوچشمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای اپتیکی شامل دو تلسکوپ همسان در کنار یکدیگر
-
terrestrial camera
دوربین زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] دوربینی که برای عکسبرداری از روی زمین طراحی شده است
-
camera
دوربین عکاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] وسیلهای دارای دهانهای مجهز به عدسی یا سامانهای از عدسیها که نور از آن عبور میکند و بر روی صفحۀ حساس، تصویر ایجاد میشود متـ . دوربین 1
-
candid camera, hidden camera
دوربین مخفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] برنامهای تلویزیونی شامل رویدادهایی که با دوربینهایی پنهانشده در مکانهای گوناگون ضبط شده است