کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوراندیشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دوراندیشی
مترادف و متضاد
احتیاط، حزم، عاقبتاندیشی، مالاندیشی، ملاحظه
فعل
بن گذشته: دوراندیشی کرد
بن حال: دوراندیشی کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوراندیشی
واژگان مترادف و متضاد
احتیاط، حزم، عاقبتاندیشی، مالاندیشی، ملاحظه
-
دوراندیشی
لغتنامه دهخدا
دوراندیشی . [ اَ ] (حامص مرکب )صفت و حالت دوراندیش . مآل اندیشی . بینش صحیح آینده . آینده نگری . عاقبت اندیشی . (یادداشت مؤلف ). عاقبت اندیشی و بصیرت و دوربینی و اطلاع . || ملاحظه ٔ عاقبت کار. (ناظم الاطباء). مآل اندیشی . عاقبت اندیشی .
-
جستوجو در متن
-
عاقبت اندیشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'āqebat[']andiši دوراندیشی؛ عاقبتاندیش بودن.
-
ملاحظهکاری
واژگان مترادف و متضاد
باحزم، دوراندیشی، عاقبتنگری، احتیاط ≠ بیملاحظگی
-
حسابگری
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوراندیشی، حزم، احتیاط ۲. سودجویی، منفعتطلبی
-
امعان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'em'ān غور کردن در مطلبی یا در کاری؛ دقت و دوراندیشی در کاری.
-
forethought
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی، احتیاط، دوراندیشی، اندیشه قبلی، مال اندیشی
-
تعمق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'ammoq ۱. دوراندیشی کردن.۲. کنجکاوی و دقت بسیار کردن در امری؛ غور کردن.
-
تعمیق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'miq ۱. گود کردن.۲. [مجاز] غور کردن؛ دوراندیشی کردن در امری.
-
foresight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آینده نگری، پیش بینی، دوراندیشی، بصیرت، مال اندیشی
-
عاقبت اندیشی
لغتنامه دهخدا
عاقبت اندیشی . [ ق ِ ب َ اَ ] (حامص مرکب ) دوراندیشی .
-
حزم
واژگان مترادف و متضاد
احتیاط، پیشبینی، تدبیر، آگاهی، دوراندیشی، مالاندیشی، ملاحظه، هشیاری، هوشیاری ≠ بیاحتیاطی
-
مالاندیشی
واژگان مترادف و متضاد
احتیاط، بصیرت، حزم، دوراندیشی، عاقبتاندیشی، عاقبتبینی، عاقبتنگری، مالبینی
-
محافظهکاری
واژگان مترادف و متضاد
۱. سنتگرایی ۲. احتیاط، احتیاطکاری ۳. دوراندیشی، حزم