کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دود و دَم ه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دود دادن سیبیل
لهجه و گویش تهرانی
مجازات کردن
-
چوس دود، () کردن
لهجه و گویش تهرانی
سیگار را سر سری کشیدن
-
عنبر دود کردن
لهجه و گویش تهرانی
دود کردن پشگل
-
کاه دود،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
مراسم نفرین درویشان
-
دود دهنده میوه وگوشت وامثال ان
دیکشنری فارسی به عربی
مدخن
-
بلند شدن (ابر یا دود) بطور متراکم
دیکشنری فارسی به عربی
مصرف
-
واژههای همآوا
-
دود و دَم(ه)
لهجه و گویش تهرانی
دود ودم پراکنده،اعتیاد
-
دود و دمه
فرهنگ گنجواژه
دود ،بخار.
-
جستوجو در متن
-
دم آب منگنان
لغتنامه دهخدا
دم آب منگنان . [ دَم ْ، م َ گ ِ ] (اِخ ) دهیست از دهستان میداود (سرگچ ) بخش جانکی گرمسیری شهرستان اهواز. آب آن از چشمه است و 240 تن سکنه دارد. ساکنان از طایفه ٔ ممسنی هستند و معدن گچ دارد و از محلهای اشگاف ، بنه مشهدی کریم ، بنه شیخ درویش ، بنه شیخ م...
-
دمه
لغتنامه دهخدا
دمه . [ دَم ْه ْ ] (ع مص ) گرم کردن آفتاب چیزی را و یا سخت شدن آن چیز بر روی آفتاب . (ناظم الاطباء).
-
باد و دَم
فرهنگ گنجواژه
عُجب و خودنمائی.
-
دَم و دُم
فرهنگ گنجواژه
سر و ته.
-
باد و دَم
لهجه و گویش تهرانی
ورم
-
دَم دادن
لهجه و گویش تهرانی
سینه زدن و نوحه