کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دودی کردن سرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cold smoking
دودی کردن سرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند دودی کردن مواد غذایی در دمای کمتر از 30 درجۀ سلسیوس که در طی آن مادۀ غذایی طعم دود میگیرد و خشک میشود، ولی عمل پختن انجام نمیشود متـ . دود دادن سرد
-
واژههای مشابه
-
Larus hemprichii
کاکایی دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از کاکائیان و راستۀ سلیمسانان که تمام بدنش خاکستری تیره با سایهروشن سیاه است
-
tinted window
شیشۀ دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] شیشۀ کناری دودیرنگی برای کاهش بازتاب نور خورشید
-
smoke flavouring
عطروطعم دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] عطروطعم حاصل از تماس مایعی با پایۀ آب یا روغن با دود حاصل از سوختن چوبهایی مانند بلوط و افرا که برای ایجاد عطر و طعم دود در مواد غذایی به کار میرود
-
smoky flavour
طعم دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گشتهطعمی شبیه به طعم روغن بیشحرارتدیده که مخلوطی از چند طعم است
-
smoked food
غذای دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادۀ غذایی، بهویژه گوشت یا ماهی، که در معرض دود قرار گرفته است
-
حرکت دودی
لغتنامه دهخدا
حرکت دودی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکتی شبیه به حرکت دود (کِرم ). حرکتی کِرم گونه : امعا حرکت دودی دارد. و رجوع به دودی شود.
-
خانه دودی
لغتنامه دهخدا
خانه دودی . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) نام یک سلسه کوهی است بین میان دشت و دشت بیارجمند که در آن معادن مس وجود دارد و اهالی استفاده ٔ سرشاری از آن مینمایند. مس این ناحیه با گوگرد مخلوط و سی درصد مقدار آن خالص است .
-
دودی رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
زورق
-
ماهی دودی
دیکشنری فارسی به عربی
سمک الرنجة
-
ماشین دودی
لهجه و گویش تهرانی
لوکوموتیو
-
fire and smoke corrosion
خوردگی آتشی ـ دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی که براثر واکنش شیمیایی میان گازهای حاصل از احتراق و لایۀ محافظ اکسیدی آلیاژهای فلزی در نقاطی که در معرض آتش و دود هستند، رخ میدهد
-
جستوجو در متن
-
دود دادن سرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← دودی کردن سرد