کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دودگرفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دودگرفته
لغتنامه دهخدا
دودگرفته . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) دودآلود و بوی دود گرفته و دودزده . (ناظم الاطباء). دودزده . دودگن شده .
-
جستوجو در متن
-
دودگرفتگی
لغتنامه دهخدا
دودگرفتگی . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دودگرفته . دودزده . دودآلودی . (ناظم الاطباء). دودگنی : کتن ؛ دودگرفتگی خانه . (منتهی الارب ). رجوع به دودآلود شود.
-
دودگنده
لغتنامه دهخدا
دودگنده . [ گ َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) بوی دودگرفته . (ناظم الاطباء). آلوده به بوی ناخوش دود. دودزده . به ناخوشی بویی دودآلوده شونده . (یادداشت مؤلف ).