کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دودور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دودور
لغتنامه دهخدا
دودور. (اِ) (اصطلاح عامیانه ) کنایه از شرمگاه زنان است و در مقام دشنام گویند: فلان به دودور دادارش خندید. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
-
واژههای مشابه
-
دُودُور و دُودُور
فرهنگ گنجواژه
صدای در لوله دمیدن، بوق.
-
دادار دودور
لغتنامه دهخدا
دادار دودور. (اِ مرکب ) به کنایه شرم آدمی ؛ گویند: به دادار دودورش خندید، نظیر به فلانش خندید.
-
دادار دودور
لهجه و گویش تهرانی
سر وصد/آلت:به ()ش خندیده=غلط کرده.
-
دارو دودور
فرهنگ گنجواژه
دادار و دودور.
-
دادار و دودور
فرهنگ گنجواژه
1ـ آلت تناسلی 2ـ هارت و پورت 3ـ سر و صدا، جار زدن.
-
جستوجو در متن
-
دادار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) نک دودور.
-
تل پولم
لغتنامه دهخدا
تل پولم . [ ل ِ پ ُ ل ِ ] (اِخ ) برطبق روایت دودور پس از مرگ اسکندر حکومت کرمان به وی رسید. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 1967، 1993، 2019 شود.