کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوخصلتمندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
amphoterism
دوخصلتمندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دارا بودن خاصیت واکنشدهی اسیدی و بازی
-
واژههای مشابه
-
amphoprotism
دوخصلتمندی پروتونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] توانایی یک گونۀ شیمیایی در دادن و گرفتن پروتون
-
مندی
لغتنامه دهخدا
مندی . [ م ُ ن َدْ دا ] (ع اِ) جای آب دادن اسبان و خران ، یقال : هذا مندی خیلنا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). جای آب دادن اسبان . || جایی که شتران در میان دو نوبت آب چرا می کنند. (ناظم الاطباء). || (ص ) ترشده و نمناک شده . (ناظم ال...
-
گله مندی
لغتنامه دهخدا
گله مندی . [ گ ِ ل َ / ل ِ م َ ] (حامص مرکب ) گله کردن . گله گزاری . شکوی . شکایت . اشتکاء.
-
زیان مندی
لغتنامه دهخدا
زیان مندی . [ م َ ] (حامص مرکب ) ضرر. مضرت . مقابل سودمندی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ قبل و دیگر ترکیبهای زیان شود.
-
وسوسه مندی
لغتنامه دهخدا
وسوسه مندی . [ وَس ْ وَ س َ / س ِ م َ ] (حامص مرکب ) وسوسه داشتن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بهره مندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bahremandi بهرهمند بودن؛ دارای بهره و نصیب بودن؛ کامیابی.
-
قیمت مندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] qeymatmandi قیمت داشتن؛ دارای بها و ارزش بودن: ◻︎ ز گوهر سفتن استادان هراسند / که قیمتمندی گوهر شناسند (نظامی۲: ۱۱۷).
-
شیوه مندی
لغتنامه دهخدا
شیوه مندی . [ شی وَ / وِ م َ ] (حامص مرکب ) شیوه گری . (ناظم الاطباء). رجوع به شیوه گری شود.
-
شکوی مندی
لغتنامه دهخدا
شکوی مندی . [ ش َ وا م َ ] (حامص مرکب ) شکوه ناکی . گله مندی . شکایت مندی . (ناظم الاطباء).
-
فسوس مندی
لغتنامه دهخدا
فسوس مندی .[ ف ُ م َ ] (حامص مرکب ) غمگینی . دلتنگی : داری سخنی بدین بلندی وآنگه تو بدین فسوس مندی .نظامی .
-
بهره مندی
لغتنامه دهخدا
بهره مندی . [ ب َ رَ / رِ م َ ] (حامص مرکب ) کامیابی و تمتعو بختیاری و سعادتمندی . (ناظم الاطباء) : ز تاجت آسمان را بهره مندی زمین را زیر تخت سربلندی .نظامی .
-
بزه مندی
لغتنامه دهخدا
بزه مندی . [ ب َ زَ/ زِ م َ ] (حامص مرکب ) گناهکاری . خطاکاری . عصیان .
-
شکوه مندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šo(e)kumandi وقار؛ جلال.