کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوبه دو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دوبه دو
/dobedo/
معنی
۱. دوتادوتا؛ دوتایی.
۲. دوتن با هم بدون شخص دیگر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوبه دو
فرهنگ فارسی عمید
(قید) dobedo ۱. دوتادوتا؛ دوتایی.۲. دوتن با هم بدون شخص دیگر.
-
واژههای مشابه
-
canal barge
دوبۀ آبراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، گردشگری و جهانگردی] شناوری که برای قایقهایی که در رودخانهها و دریاچهها در رفتوآمد هستند خدمات اقامتی و تسهیلات خودپذیرا فراهم میکند
-
barge carrier, barge vessel
دوبهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری با توانایی حمل دوبه
-
tank barge
دوبۀ مخزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی دوبۀ دارای مخزن که از آن برای حمل کالای مایع استفاده میکنند
-
bunkering barge
دوبۀ سوخترسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دوبۀ مستقر در نزدیکی بندر که سوخت شناورها را تأمین میکند متـ . سوخترسان 2
-
mutually exclusive events
پیشامدهای دوبهدوناسازگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] فرمولدار
-
container barge carrier
بارگُنجـ دوبهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتیای که برای حمل همزمان دوبه و بارگُنج طراحی و ساخته شده است
-
جستوجو در متن
-
دوگان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] dogān ۱. دو؛ دوتا؛ دوتایی؛ دوبهدو.۲. دوبرابر.
-
سخن چین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [مجاز] soxančin کسیکه سخن یا سرّ کسی را به دیگری بگوید و دوبههمزنی کند؛ خبرکش؛ نمّام: ◻︎ میان دو تن جنگ چون آتش است / سخنچین بدبخت هیزمکش است (سعدی۱: ۱۶۲).
-
گردوبازی
لغتنامه دهخدا
گردوبازی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) عمل گردوباز. قسمی بازی گردو است . و آن چنان است که دو گردو را پهلوی یکدیگر می نهند یا چند گردو را دوبه دو به فاصله ٔ معین می چینند، سپس طرف بازی گردویی را که با کنار هر دو سبابه ٔ خود بطرف گردو غلطاند، اگر به گردوی طرف...
-
tetragonal system
سامانۀ چهارگوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] [زمینشناسی] یکی از شش سامانۀ بلوری که با سه محور عمودبرهم مشخص میشود و محور قائم آن دارای چرخش چهارتایه (fourfold) است و دو محور افقی آن طول همسان دارند متـ . سامانۀ چهارگوش [فیزیک] سامانهای که محورهای خانک واحد آن دوبهدو بر...
-
دو
لغتنامه دهخدا
دو. [ دُ ] (عدد، ص ، اِ) عدد معروف که ترجمه ٔ اثنین باشد و این بر لفظ جمع نیز بیاید. (آنندراج ). شمار پس از یک و پیش از سه . یک با یک . اثنان . اثنتان . اثنین . اثنتین . ثنتان . ثنتین . ضعف یک . نماینده ٔ آن در ارقام هندسیه «2» و در حساب جُمَّل «ب » ...
-
Gesneriaceae
جِسنِریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از نعناسانان با حدود 140 سرده و 2000 گونه که گلهای آنها دوجنسی با تقارن دوطرفه است که با جامی دولبه مشخص میشود؛ جام آنها دارای پنج گلبرگ پیوسته و کاسۀ پنجقسمتی و دو تا پنج پرچم است؛ بساک پرچمها یا دوبهدو یا همگی ...