کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوبهم اندازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوبهم اندازی
لغتنامه دهخدا
دوبهم اندازی . [ دُ ب ِ هََ اَ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت دوبهم انداز. دوبهم زنی . دوبرهم زنی . تفتین . ذات البین . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
دوبهم زدن،دوبهم زنی
لهجه و گویش تهرانی
سخن چینی
-
دوبهم انداز
لغتنامه دهخدا
دوبهم انداز. [ دُ ب ِ هََ اَ ] (نف مرکب ) دوبهم زن . دوبرهم زن . مفتن . نمام . ساعی . (یادداشت مؤلف ).
-
دوبهم زدن
لغتنامه دهخدا
دوبهم زدن . [ دُ ب ِ هََ زَ دَ ] (مص مرکب ) میان دو تن اختلاف ایجاد کردن . تفتین . رجوع به دوبهم زن شود.
-
دوبهم زن
لغتنامه دهخدا
دوبهم زن . [ دُ ب ِ هََ زَ ] (نف مرکب ) نمام . ساعی . غماز. واهس . ماحل . محول . ناغز. واشی . سخن چین . دوبرهم زن . دوبهم انداز. مفتن . مضرب . واشیه . کسی که با سخن چینی میان دو تن فتنه و نفاق انگیزد. (یادداشت مؤلف ).
-
دوبهم رسان
لهجه و گویش تهرانی
قواد
-
دوبهم زن
لهجه و گویش تهرانی
سخن چین