کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دواننشینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زاویه نشینی
لغتنامه دهخدا
زاویه نشینی . [ ی َ / ی ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) عزلت اختیار کردن . گوشه نشینی . از مردم دوری گزیدن . انزواء. تزوی . و رجوع به زاویه گرفتن شود.
-
شب نشینی
لغتنامه دهخدا
شب نشینی . [ ش َ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل شب نشین . بیداری شب . (ناظم الاطباء). نشستن دوستان بعداز شام خوردن در جایی برای صحبت . (فرهنگ نظام ). گردآمدن گروهی در پاس اول شب یا دیری از شب و صحبت کردن و خود را مشغول ساختن . (ناظم الاطباء) : به شب نشینی زن...
-
اجاره نشینی
لغتنامه دهخدا
اجاره نشینی . [ اِ رَ / رِ ن ِ ] (حامص مرکب ) مستأجر بودن .
-
بادیه نشینی
لغتنامه دهخدا
بادیه نشینی . [ ی َ / ی ِ ن َ/ ن ِ ] (حامص مرکب ) چادرنشینی . صحرانشینی . تبدّی .
-
بالا نشینی
لغتنامه دهخدا
بالا نشینی . [ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل بالانشین . صدرنشینی . جای گزینی در بالا. مقام کردن در فوق . در صدرجای نشستن از مجلس . تصدر. (منتهی الارب ) : کاکل از بالانشینی رتبه ای پیدا نکردزلف از افتاده حالی همنشین ماه شد.(؟).
-
پرده نشینی
لغتنامه دهخدا
پرده نشینی . [ پ َ دَ / دِ ن ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پرده نشین .
-
پس نشینی
لغتنامه دهخدا
پس نشینی . [ پ َ ن ِ ] (حامص مرکب ) عقب نشینی .
-
به نشینی
لغتنامه دهخدا
به نشینی . [ ب ِه ْ ن ِ ] (حامص مرکب ) خوش نشینی . دوستی و مجالست نیک : روز شادی به نشینی خود کند هر دشمنی دوست آن باشد که تا جان وقت تیمار ایستد.سیدحسن غزنوی .
-
خاک نشینی
لغتنامه دهخدا
خاک نشینی . [ ن ِ ] (حامص مرکب ) جلوس بر خاک . || بدبختی . فقر. بیکسی . || فروتنی : در سرکشی است خاک نشینی که گفته اندفواره چون بلند شود سرنگون شود.؟
-
خانه نشینی
لغتنامه دهخدا
خانه نشینی . [ ن َ / ن ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل خانه نشین . حالت خانه نشین .
-
خوش نشینی
لغتنامه دهخدا
خوش نشینی . [ خوَش ْ / خُش ْ ن ِ ] (حامص مرکب ) حالت و عمل خوش نشین . (یادداشت مؤلف ). || محافظ دولتی که از برای وی اراضی معین شده باشد. (ناظم الاطباء).
-
عقب نشینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [مجاز] 'aqabnešini ۱. پسنشستن؛ رو به عقب رفتن.۲. (نظامی) سنگرها یا مواضع خود را ترک کردن و عقبتر رفتن.
-
شب نشینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šabnešini با هم نشستن در شب؛ مهمانی در شب که جمعی باهم بنشینند و شب را به صحبت و تفریح بگذرانند.
-
پهلو نشینی
دیکشنری فارسی به عربی
رفقة
-
عقب نشینی
دیکشنری فارسی به عربی
عتلة