کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوام کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوام کردن
لغتنامه دهخدا
دوام کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پاییدن . پایستن . پایدارماندن . پایداری کردن . (یادداشت مؤلف ) : آن بوی گل و سنبل و نالیدن بلبل خوش بود دریغا که نکردند دوامی . سعدی .|| مداومت کردن : کرز؛ دوام کردن بر خوردن قروت . استعلاج ؛ دوام کردن بر خوردن ش...
-
دوام کردن
دیکشنری فارسی به عربی
آخر مرة , ملابس
-
واژههای مشابه
-
بی دوام
فرهنگ واژههای سره
زود گذر
-
بی دوام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bidavām آنچه زود فرسوده و نابود شود؛ ناپایدار.
-
دوام داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
آخر مرة
-
بی دوام
دیکشنری فارسی به عربی
ضعيف , هارب , هش
-
کم دوام
دیکشنری فارسی به عربی
ضعيف
-
دوام یافت
دیکشنری فارسی به عربی
استمرّ
-
قوام و دوام
فرهنگ گنجواژه
بقا.
-
وصال و دوام
فرهنگ گنجواژه
کامیابی دائم.
-
جستوجو در متن
-
داشت کردن
لغتنامه دهخدا
داشت کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوام کردن .
-
lasted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طول کشید، طول کشیدن، دوام داشتن، دوام کردن، به درازا کشیدن، پایستن
-
weared
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشیدن، پوشاندن، ملبس شدن، در بر کردن، بر سر گذاشتن، پاکردن، دوام کردن