کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دواب
/davāb[b]/
معنی
= دابه
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
انعام، چهارپایان، ستور، ≠ جانور، دد
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دواب
واژگان مترادف و متضاد
انعام، چهارپایان، ستور، ≠ جانور، دد
-
دواب
فرهنگ فارسی معین
(دَ بْ یا بّ) [ ع . ] (اِ.) جِ دابه ؛ چهارپایان ، حیوانات بارکش .
-
دواب
لغتنامه دهخدا
دواب . [ دَ ] (از ع ، اِ) ج ِ دابة، و در عربی به تشدید باء و به معنی مطلق جنبندگان یعنی جانوران است ولی در فارسی بدون تشدید باء و بیشتر به معنی ستور که سواری می دهد و بار می کشد استعمال شود. چارپایان که سواری و بارکشی را باشند. (از یادداشت مؤلف ). ح...
-
دواب
لغتنامه دهخدا
دواب . [ دَ واب ب ] (ع اِ) ج ِ دابّة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).ج ِ دابة، به معنی جانورانی که بر روی زمین سیر کنند. (یادداشت مؤلف ). ج ِ دابه ، به معنی جنبندگان است مأخوذ از دبیب که به معنی بر زمین جنبیدن است ، و تای تأنیث در دابة برای تقدیر ب...
-
دواب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دوابّ، جمعِ دابـَّة] [قدیمی] davāb[b] = دابه
-
واژههای مشابه
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) چون رود قره سو با گاماسیاب در غربی قریه ٔ باقلا [ در هرسین ] به هم تلاقی کنند اَز آنجا به نام دوآب خوانده شود. (یادداشت مؤلف ).
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو از بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه . سکنه ٔ آن 238 تن . آب آن از چشمه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خزل شهرستان نهاوند با 158 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ آران است . ایل ترکاشوند در تابستان برای تعلیف احشام به این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دژگان بخش بستک شهرستان لار. سکنه ٔ آن 311 تن . آب از چاه و باران . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سربند پایین بخش سربند شهرستان اراک دارای 212 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه . سکنه ٔ آن 130 تن . آب آن از رودخانه ٔرازآور و قره سو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد دارای 180 تن سکنه . آب آن از رود دوآب . صنایع دستی زنان سیاه چادر و طناب بافی . ساکنین از طایفه ٔ زالی اند و در زمستان به قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یک مهه ٔ بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز دارای 100 تن سکنه . آب آن از چاه . ساکنین از طایفه ٔ هفت لنگ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) نام ایستگاه شانزدهم راه آهن شمال از سوی تهران . (یادداشت مؤلف ). نام یکی از ایستگاههای بین شاهی و فیروزکوه است . این ایستگاه در 14هزارگزی جنوب پل سفید واقع شده . سکنه ٔ آن در حدود 100 نفر است و گله داران در اطراف آن ساکن می شوند...