کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهنی دهن زده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دهني
دیکشنری عربی به فارسی
چرب , چربي مانند , روغني , روغن دار , چاپلوسانه
-
خوش دهنی
لغتنامه دهخدا
خوش دهنی . [ خوَش ْ / خُش ْ دَهََ ] (حامص مرکب ) خوش سخنی . خوش گفتاری . نیکوکلامی .
-
تو دهنی
لهجه و گویش تهرانی
ضربه به دهان
-
پیش دهنی کردن
لغتنامه دهخدا
پیش دهنی کردن . [ دَ هََ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی سؤال سخن گفتن و میان سخن کسی دویدن (اصطلاح مردم جنوب خراسان ).
-
زشت گوئی و زشت دهنی
فرهنگ گنجواژه
فحاشی.
-
واژههای همآوا
-
دهنی ،دهن زده
لهجه و گویش تهرانی
غذای نیم خورده
-
جستوجو در متن
-
دهن
لغتنامه دهخدا
دهن . [ دَ هََ ] (اِ) مخفف دهان . دهان و فم . (ناظم الاطباء). ترجمه ٔ فم است و با لفظ شکستن و شستن و دوختن و باز کردن و واکردن و گشادن مستعمل ؛ و تنگ حوصله ، تنگ ، شورانگیز، شکربار، شیرین ،شیرین بهانه ، نباتی ، روزی ، راز نهان ، مرکز عشق ، دلفریب ، ب...
-
غنچه
لغتنامه دهخدا
غنچه . [ غ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) گل ناشکفته باشد به تازی بُرعوم گویند. (فرهنگ اسدی ). نَور. (منتهی الارب ). گل ناشکفته . گلی که هنوز باز نشده است . (ناظم الاطباء) : چو سر کفته شد غنچه ٔ سرخ گل جهان جامه پوشید همرنگ مل . عنصری (از فرهنگ اسدی ).آستین برزد...
-
رسته
لغتنامه دهخدا
رسته . [ رَ ت َ / ت ِ ] (اِ) صف . (منتهی الارب )(السامی فی الاسامی ) (دهار) (ترجمان القرآن ). رزدق ، معرب رسته . (منتهی الارب ). مطلق صف و قطار اعم از انسان یا حیوان دیگر. (ناظم الاطباء) (از برهان ). رست . رده . رج . رگ . (یادداشت مؤلف ). مطلق صف . ...