کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
mouth organ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارگان دهان، ساز دهنی، ارغنون دهنی، ساز
-
چاپلوسانه
دیکشنری فارسی به عربی
دهني
-
چربی مانند
دیکشنری فارسی به عربی
دهني
-
روغن دار
دیکشنری فارسی به عربی
دهني
-
هارمونیکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: harmonica] (موسیقی) harmonikā سازدهنی.
-
مفت و هرزه گوئی
فرهنگ گنجواژه
بد دهنی.
-
oily
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرب، روغنی، دهنی
-
روغنی
دیکشنری فارسی به عربی
دهني , زيتي , مخزن الماکولات
-
زخم زبون
لهجه و گویش تهرانی
بد دهنی،سرکوفت
-
عمار بجلی
لغتنامه دهخدا
عمار بجلی . [ ع َم ْ ما رِ ب َ ] (اِخ ) ابن معاویه ٔ دُهنی بجلی ، مکنی به ابومعاویة. رجوع به عمار دهنی شود.
-
عمار عبدی
لغتنامه دهخدا
عمار عبدی . [ ع َم ْ ما رِ ع َ ] (اِخ ) ابن معاویة دهنی عبدی کوفی . رجوع به عمار دهنی شود.
-
عمار کوفی
لغتنامه دهخدا
عمار کوفی . [ ع َم ْ ما رِ ] (اِخ ) ابن معاویه ٔ دهنی عبدی کوفی . رجوع به عمار دهنی شود.
-
عمار
لغتنامه دهخدا
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن معاویه ٔ دهنی بجلی ، مکنی به ابومعاویة. رجوع به عمار دهنی شود.
-
embouchure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشره کش، دهانه، مصب دهنی
-
embouchures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشره کش ها، دهانه، مصب دهنی