کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهنه لوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پنج دهنه
لغتنامه دهخدا
پنج دهنه . [ پ َ دَ هََ ن َ / ن ِ ](اِخ ) نام موضعی است در پایان ولایت بحرآباد خراسان .(از حبیب السیر چ طهران جزو 3 از ج 3 ص 251 س آخر).
-
تزخراب دهنه
لغتنامه دهخدا
تزخراب دهنه . [ ت ِ خ َ دَ هََ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه که در 27 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و چهار هزار و پانصدگزی شمال شوسه ٔ ارومیه به مهاباد قرار دارد جلگه ای معتدل است و 172 تن سکنه دارد. آب آن از بار...
-
خشکه دهنه
لغتنامه دهخدا
خشکه دهنه . [ خ ُ ک ِ دَ هََ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش آستارا شهرستان اردبیل ، واقع در 2 هزارگزی باختر آستارا. این ده در جنگل قرار دارد با آب و هوای گرمسیری و مرطوبی . آب آن از رودخانه و چاه و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زرا...
-
دهنه زدن ()
دیکشنری فارسی به عربی
فم
-
دهنه سنگ کلیددر
لغتنامه دهخدا
دهنه سنگ کلیددر. [ دَ هََ ن ِس َ ک ِ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طاغن کوه بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 12هزارگزی شمال فدیشه با 339 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
دهنه شل آباد
لغتنامه دهخدا
دهنه شل آباد. [ دَ هََ ن ِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 54هزارگزی شمال باختری خوسف . راه : اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
باغ دهنه بند
لغتنامه دهخدا
باغ دهنه بند. [ دَ هََ ن َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 6 هزارگزی جنوب باختری بیرجند واقع است و4 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
پس زدن دهنه اسب
دیکشنری فارسی به عربی
عروة
-
جستوجو در متن
-
منقار
دیکشنری عربی به فارسی
منقار , پوزه , دهنه لوله
-
beaks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضخیم، منقار، نوک، پوزه، دهنه لوله
-
beak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیشکر، منقار، نوک، پوزه، دهنه لوله
-
دهان
لغتنامه دهخدا
دهان . [ دَ ] (اِ) فم . (دهار) (ترجمان القرآن ). جوفی که در پایین صورت انسان و دیگر حیوانات واقع شده و از وی آواز و صوت خارج گشته و غذا و طعام را دریافت می کند. (ناظم الاطباء). قسمت مقدم و فوقانی لوله ٔ گوارشی که توسط لبها به خارج بازمی شود و در آن ا...
-
طهران
لغتنامه دهخدا
طهران . [ طِ ] (اِخ ) دهیست به ری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت در معجم البلدان آورده که :از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که : طهران دیهی است بزرگ و بنای این دیه تمامی در زیر زمین واقع است و احدی را یارای آن نیست که بدان دیه راه ی...