کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهنده ورق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
precipitant
رسوبدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مادهای که با افزودن آن به یک محلول رسوب ایجاد شود
-
عطروطعمدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← مادۀ عطروطعمدهنده
-
دشنام دهنده
لغتنامه دهخدا
دشنام دهنده . [ دُ دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) ناسزا گوینده . برشمرنده . زشت گوینده . کسی که دشنام میدهد. (ناظم الاطباء). لاعن . (از منتهی الارب ). || (اِ) انگشت سبابه . (ناظم الاطباء).
-
روزی دهنده
لغتنامه دهخدا
روزی دهنده . [ دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) رازق . خدا و روزی ده : وقتی زاهدی متوکل را دیدم پرسیدم که تو از کجا خوری گفت این علم بنزدیک من نیست از روزی دهنده پرس مرا با این چه کار. (تذکرة الاولیاء عطار). گفت روزی دهنده ٔ درویشان را فراموش کرده است . (...
-
سازمان دهنده
لغتنامه دهخدا
سازمان دهنده . [ دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) کسی که کارش یا تخصصش در سازمان دادن است .
-
شرح دهنده
لغتنامه دهخدا
شرح دهنده . [ ش َ دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) شارح . شرح ده .
-
مال دهنده
لغتنامه دهخدا
مال دهنده . [ دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) مال ده : مر حاشیه ٔ شاه جهان را و حشم راهم مال دهنده ست و هم مال ستان است . منوچهری .و رجوع به مال ده شود.
-
مژده دهنده
لغتنامه دهخدا
مژده دهنده . [ م ُ دَ / دِ دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) بشیر. (دهار) (ترجمان القرآن ). مبشر. (دهار). مژده ده . مژده رسان . که بشارت میدهد. که پیام خوش میدهد. و رجوع به مژده ده و مژده رسان شود.
-
پاره دهنده
لغتنامه دهخدا
پاره دهنده . [ رَ / رِ دَ هََ دَ/ دِ ] (نف مرکب ) راشی . (منتهی الارب ). رشوت دهنده .
-
پاداش دهنده
لغتنامه دهخدا
پاداش دهنده . [ دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) دَیّان . (مهذب الاسماء). آنکه پاداش دهد. جزادهنده . مکافات کننده .
-
بیم دهنده
لغتنامه دهخدا
بیم دهنده . [ دَ هََ دَ /دِ ] (نف مرکب ) منذر. (یادداشت مؤلف ). ترساننده .
-
داد دهنده
لغتنامه دهخدا
داد دهنده . [ دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) منصف . (دهار). عادل . عدل . (منتهی الارب ). عدالت ورزنده .
-
فریب دهنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) faribdahande آنچه یا آنکه دیگری را فریب داده و گول میزند.
-
تشکیل دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
اول
-
نظم دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
تاديبي , صارم