کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دهلان
لغتنامه دهخدا
دهلان . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز. واقع در 8هزارگزی سراسکند. آب آن از چشمه و رود تأمین می شود.سکنه ٔ آن 482 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
واژههای همآوا
-
دحلان
لغتنامه دهخدا
دحلان . [ ] (اِخ ) احمدبن زینی مورخ و دانشمند مکی . در مکه بزاد و آنجا به فتوی و تدریس پرداخت و در مکه به سال 1304 هَ . ق . درگذشت . تصنیفاتی هم دارد. (الاعلام زرکلی ج 1 ص 39).
-
دحلان
لغتنامه دهخدا
دحلان . [ دُ ] (ع اِ) ددیست . (منتهی الارب ). || ج ِ دحل . رجوع به دحل شود. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). یاقوت درمعجم البلدان دحائل را جمعالجمع و دحلان را جمع دانسته است . رجوع به دحل و دحائل شود. (معجم البلدان ).