کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دهشی
لغتنامه دهخدا
دهشی . [ دَ / دِ هَِ ] (ص نسبی ) از در دهش . درخور دهش . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دهش شود.
-
جستوجو در متن
-
شکم
لغتنامه دهخدا
شکم . [ ش ُ ] (ع اِ) ثواب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاداش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دهش . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). عطا. (آنندراج ).دهش . و گویند دهشی است که به عنوان جزا باشد و اگر ابتدا به ساکن باش...
-
دانه پاشیدن
لغتنامه دهخدا
دانه پاشیدن . [ ن َ /ن ِ دَ ] (مص مرکب ) فروریختن و پراکنده کردن دانه . افشاندن دانه . دانه افشانی . پراکندن دانه : بیابان را غزالی نیست بی خلخال چون لیلی ز زنجیرجنون پاشیدم از بس دانه در صحرا. صائب .|| فریفتن بتدریج با عطا و دهشی . از راه بردن کسی ب...
-
متبرع
لغتنامه دهخدا
متبرع . [ م ُ ت َ ب َرْ رِ ] (ع ص ) نیکویی کننده برای رضای خدا. (فرهنگ فارسی معین ). دهش کننده ٔ چیزی که بر وی واجب نبود. (آنندراج ). دهشی که بر شخص واجب نباشد. یقال فعله متبرعاً؛ کرد آن کار را برای ثواب . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الم...