کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهخدایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دهخدایی
لغتنامه دهخدا
دهخدایی . [ دِ خ ُ ] (حامص مرکب ) ریاست و بزرگی ده . دهبانی . دهخداوندی . (یادداشت مؤلف ) : گمراه و سخن ز رهنمایی در ده نه و لاف دهخدایی . نظامی .و رجوع به دهخدا شود.
-
جستوجو در متن
-
غور
لغتنامه دهخدا
غور. (اِخ ) نام قومی که ساکن ولایت غور بودند. غوریان . غوریه . رجوع به غور و غوریان شود. || یک فرد از غوریان : هست کار او و من چونانکه وقتی پیش از این دهخدایی گفت با غوری فضولی در نساکای فضولی کو خراجت ؟ غور گفتا: برگرفت شاه و پیغمبر زکوة از عور و اح...
-
گمراه
لغتنامه دهخدا
گمراه . [ گ ُ ] (ص مرکب ) گم کرده راه . سرگشته . آواره . بی راه . روگردان . (ناظم الاطباء). تَیّاه . تَیهاف . خَسَر: سَباه ؛ مرد عقل رفته و گمراه . ضَلول . ضال ّ. (دهار). عَتاهة. عَتاهیَّة. غَو. غاوی . غَوی ّ. غَیّان . (منتهی الارب ) : دلخسته و محروم...