کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دهبانی
لغتنامه دهخدا
دهبانی . [ دِ ] (حامص مرکب ) نگهبانی ده . کدخدایی . رجوع به دهبان شود.
-
جستوجو در متن
-
کدخدایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دهبانی، دهداری، کدیوری ۲. ایلبیگی ۳. ریشسفیدی، کدخدامنشی ۴. آقایی، مردی، زوجیت ۵. پیشکاری ۶. ریاست ≠ کدبانویی
-
دهخدایی
لغتنامه دهخدا
دهخدایی . [ دِ خ ُ ] (حامص مرکب ) ریاست و بزرگی ده . دهبانی . دهخداوندی . (یادداشت مؤلف ) : گمراه و سخن ز رهنمایی در ده نه و لاف دهخدایی . نظامی .و رجوع به دهخدا شود.
-
کدخدایی
لغتنامه دهخدا
کدخدایی . [ ک َ خ ُ ] (حامص مرکب ) کدخدائی . صاحب چیزی .چیزداری . تمکن . تملک : آنچه رسم است که اولیاء عهد را دهند از غلام و تجمل و آلت و کدخدایی ما را [ مسعود را ] فرمود [ محمود ] . (تاریخ بیهقی ).کدخداییم را ز دست گشاددست بر مال و ملک بنده نهاد. نظ...