کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهانهبازکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
tyre spreader
دهانهبازکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] افزارهای برای باز کردن طوقههای تایر بهمنظور بازدید و معمولاً تعمیر آن
-
واژههای مشابه
-
دهانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. مصب ۲. سر، لب ۳. زمام، لجام، لگام ۴. فم
-
span, chord, bearing distance
دهانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] عرض هر درگاه یا فاصلۀ میان دو پایۀ (pier) هر ساخته، مانند قوس و پل و گنبد
-
دهانه
فرهنگ فارسی معین
(دَ نِ) (اِمر.) 1 - لگام اسب . 2 - مدخل ، ورودی .
-
دهانه
لغتنامه دهخدا
دهانه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دهنه . هر چیز منسوب و مربوط به دهان . (یادداشت مؤلف ). هر چیز شبیه به دهان . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). || فرورفتگی تیر که به زه پیوندد. دهان سوفار : نشود دل چو تیر تا نشوی بی زبان چون دهانه ...
-
دهانة
لغتنامه دهخدا
دهانة. [ دَ ن َ / ن ِ ] (ع مص ) کم شیر گردیدن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
دهانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dahāne ۱. محل ورود به هرچیز یا هرجا: دهانهٴ مَشک، دهانهٴ غار، دهانهٴ قنات.۲. = دَهَنه
-
دهانه
دیکشنری فارسی به عربی
افتتاح , تدفق , حنجرة , رييس , طائرة , عين , فم , لسان الحال
-
tear open strip
نوارِ بازکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نواری که برای باز کردن آسان بستهبندی در آن تعبیه میشود
-
bead expander
طوقهبازکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] دستگاه مخصوص سوار کردن تایرهای بیتویی بر روی رینگ (rim) که مانع خروج باد تایر میشود و با آن طوقههای تایر را بر روی نشیمن طوقه قرار میدهند
-
دربطری بازکن
دیکشنری فارسی به عربی
مفتاح
-
caldera
غولدهانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گودال رُمبشی بزرگی در قلۀ آتشفشان که دارای شکلی مدور و در برخی موارد کمی کشیده است و ابعاد آن چند برابر مجراهای درون آن است
-
فراخ دهانه
لغتنامه دهخدا
فراخ دهانه . [ ف َ دَ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) چیزی که دهانه ٔ آن گشاد و فراخ باشد. (ناظم الاطباء).
-
aperture 1, opening
دهانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ابزاری نوری برای تنظیم نور ورودی به سامانۀ نوری