کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهاقنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دهاقنة
لغتنامه دهخدا
دهاقنة. [ دَ ق ِ ن َ ] (معرب ، اِ) ج ِ دهقان . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به دهقان شود.
-
جستوجو در متن
-
دهقان
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ معر. ] (اِمر.) 1 - صاحب ده . 2 - کشاورز. 3 - روستایی . 4 - حافظ سنن و روایات ایرانی . ج . دهاقنه ، دهاقین .
-
دهقان
لغتنامه دهخدا
دهقان . [ دِ / دُ ] (معرب ، ص ، اِ) معرب دهگان . مهتر کشاورزان . ج ، دهاقنه و دهاقین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || قادر و توانای بر تصرف کارها با سبکی و چستی و چالاکی . (منتهی الارب ) (از المعرب جوالیقی ذیل ص 146) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || ...
-
دهاقین
لغتنامه دهخدا
دهاقین . [ دَ ] (معرب ، اِ) ج ِ دهقان . (منتهی الارب ). ج ِ دهقان که معرب دهگان است . (از آنندراج ) (از غیاث ).دهاقنه . ج ِ دهقان که به معنی ساکن ده و صاحب ده باشد و اعراب آن را بر ایرانیان اطلاق می کردند اعم از شهری ، روستا، زارع و مالک : رستم بن مه...