کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دها
/dahā/
معنی
جودت رٲی؛ زیرکی و کاردانی؛ تیزهوشی؛ هوشمندی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
زرنگی، زیرکی، فطنت، هوشمندی ≠ کانایی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دها
فرهنگ نامها
(تلفظ: dahā) (عربی) (در قدیم) زیرکی ، هوشمندی .
-
دها
واژگان مترادف و متضاد
زرنگی، زیرکی، فطنت، هوشمندی ≠ کانایی
-
دها
لغتنامه دهخدا
دها. [ دَ ] (ع اِمص ) دهاء. زیرکی و جودت فکر. (غیاث ) (آنندراج ). خرد. عقل . نهیه . درایت . زیرکی . هوشیاری . هوشمندی . جودت رأی . (یادداشت مؤلف ) : مدبری که سنگ منجنیق رابدارد اندر این هوا دهای او. منوچهری .سماحت تو مثل گشته چون سخای عرب کفایت تو ...
-
دها
لغتنامه دهخدا
دها. [ دَ ] (هندی ، اِ) به فارسی هندی ده روز اول محرم . (ناظم الاطباء). || شبیه قبر حسنین علیهما السلام و یا شبیه بنایی که شامل قبور شهدای کربلا می باشد و در ده روز اول محرم آن شبیه را به اطراف حرکت دهند و در روز دهم که روز عاشورا بود اگر آن شبیه دار...
-
دها
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: دهاء] [قدیمی] dahā جودت رٲی؛ زیرکی و کاردانی؛ تیزهوشی؛ هوشمندی.
-
واژههای مشابه
-
جاماسب دها
لغتنامه دهخدا
جاماسب دها.[ دَ ] (ص مرکب ) کسی که همچون جاماسب باشد در زیرکی . آنکه مانند جاماسب باهوش و دهاء باشد : خانه ٔ طالع عمرم ششم و هشتم کیدچون ندیدید که جاماسب دهائید شما؟خاقانی .
-
واژههای همآوا
-
دهع
لغتنامه دهخدا
دهع. [ دَ ] (ع مص ) زجر کردن شبان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به دهاع یا به دهداع شود.
-
جستوجو در متن
-
فطنت
واژگان مترادف و متضاد
دها، زیرکی، هوشیاری
-
نبوغ
واژگان مترادف و متضاد
استعداد، دها، هوش
-
تیزفهمی
واژگان مترادف و متضاد
دها، ذکاوت، زیرکی، هوشمندی، هوشیاری ≠ کندفهمی
-
عقل
واژگان مترادف و متضاد
۱. خرد، دها، ذکاوت، فهم، معرفت، هوش ۲. کله، مخ
-
فطانت
واژگان مترادف و متضاد
۱. دها، زیرکی، هشیاری، هوشیاری ۲. درک، فهم