کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنگ پیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دنگ پیا
لغتنامه دهخدا
دنگ پیا. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دابو از بخش مرکزی شهرستان آمل با 379 تن سکنه . آب آن از چشمه و رود هراز. راه آن مالرو است و از دو محل به نام پیش محله و بالامحله تشکیل شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
واژههای مشابه
-
دِنْگ
لهجه و گویش گنابادی
deng در گویش گنابادی یعنی قطره، ذره ، کمی ، اندکی ، ضربه
-
دَنْگ
لهجه و گویش گنابادی
dang در گویش گنابادی یعنی صدا کردن چیزی
-
دَنگ
لهجه و گویش تهرانی
وسیله کوبیدن، آب دنگ، پادنگ،وسیله برنج کوبی
-
دَنگ
لهجه و گویش تهرانی
وسیله ای در ساعت
-
دَنگ
لهجه و گویش تهرانی
صدای زنگ ساعت
-
دُنگ
لهجه و گویش تهرانی
سهم از مخارج
-
دُنگ
لهجه و گویش بختیاری
dong 1. صدا bi dong>:بىصدا، ساکت باش؛dong nida:حرف نمىزند، چیزىنمىگوید> ؛ 2. دانگ.
-
دِنگ
لهجه و گویش بختیاری
deng جِرز deng-e dar>:جرزِ در، لاىِ در> .
-
دَنگ،دنگِ دنگ
لهجه و گویش تهرانی
صمیمی
-
دنگ دنگ
لغتنامه دهخدا
دنگ دنگ . [ دَ دَ ] (اِ صوت ) حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن . آواز زنگ بزرگ و کوفتن پتک به سندان و آواز پاندول ساعتهای بزرگ . (یادداشت مؤلف ). دنگ و دنگ . درنگ درنگ .
-
دَنگِ دنگ ،()بودن
لهجه و گویش تهرانی
صمیمی
-
دِنگ و دِنگ
فرهنگ گنجواژه
صدای برخورد.
-
غوله دنگ
لغتنامه دهخدا
غوله دنگ . [ ل ِ دَ ] (ص مرکب ) رجوع به غولدنگ و غول تشنگ شود.