کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دنق
لغتنامه دهخدا
دنق . [ دَ ](ع اِ) سپستان . (منتهی الارب ) (از تحفه ٔ حکیم مؤمن )(از آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به سپستان شود.
-
دنق
لغتنامه دهخدا
دنق . [ دُ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ دَنوق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ دَنوق ، به معنی کسی که نفقه را بر عیال خود تنگ کند. (آنندراج ). رجوع به دنوق شود. || ج ِ دنیق . (ناظم الاطباء). رجوع به دنیق شود.
-
واژههای همآوا
-
دنغ
لغتنامه دهخدا
دنغ. [ دَ ن ِ ] (ع ص ) فرومایه و ناکس . ج ، دَنَغَة. (منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رذل . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
دنوق
لغتنامه دهخدا
دنوق . [ دَ ] (ع ص ) کسی که نفقه را بر عیال خود تنگ کند.ج ، دُنُق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
دنیق
لغتنامه دهخدا
دنیق . [ دَ ] (ع ص ) کسی که تنها خورد در روزو در شب در روشنی ماه تا مهمان او را نبیند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کسی که بر عیال خود تنگ گیرد. ج ، دُنُق . (ناظم الاطباء).