کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دنس
/danas/
معنی
آلودگی؛ پلیدی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دنس
فرهنگ فارسی معین
(دَ نِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - چرکین ، پلید، ریمناک . 2 - زشت خوی ، بد خلق ؛ ج . ادناس .
-
دنس
لغتنامه دهخدا
دنس . [ دَ ن َ ] (ع اِ) ریمناکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وسخ . شوخگنی . شوخ . پلیدی . ناپاکی . (یادداشت مؤلف ). چرکنی . (ناظم الاطباء).
-
دنس
لغتنامه دهخدا
دنس . [ دَ ن َ ] (ع مص ) ریمناک شدن جامه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). شوخگن شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). چرک و چرکناک شدن . (غیاث ). چرکین شدن . چرکن شدن . (یادداشت مؤلف ). || معیوب و زشت گردیدن عرض و خلق . (از منتهی الارب ) (آنند...
-
دنس
لغتنامه دهخدا
دنس . [ دَ ن ِ ] (ع ص )آلوده به ریم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شوخگن . (نصاب الصبیان ). چرک آلوده که به هندی میلا گویند (غیاث ). ناپاک . چرکین . (یادداشت مؤلف ). مرد آلوده ابرو و زشت خو. ج ، ادناس ، مدانیس . (از منتهی الارب ) (ناظم ...
-
دنس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمع: اَدناس] [قدیمی] danas آلودگی؛ پلیدی.
-
جستوجو در متن
-
مدانیس
لغتنامه دهخدا
مدانیس . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ دَنِس . (متن اللغة). رجوع به دنس شود. || ج ِ مدناس . (ناظم الاطباء).
-
ادناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ دَنَس] [قدیمی] 'adnās ۱. = دنس۲. افراد فرومایه.
-
ادناس
فرهنگ فارسی معین
(اَ دُ) [ ع . ] (اِ.) جِ دَنس ؛ آلوده به چرک ، آلوده به زشتخویی .
-
ریمناکی
لغتنامه دهخدا
ریمناکی . (حامص مرکب ) چرکینی . پلیدی . ناپاکی . لوث . آلایش . کثافت . آلودگی . (ناظم الاطباء). دنس . چرکنی . شوخگنی . (زمخشری ). طمث طبع. دنس . (منتهی الارب ). || فراهم آمدگی چرک در زخم و جراحت . (ناظم الاطباء).
-
ادناس
لغتنامه دهخدا
ادناس . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ دَنس ، بمعنی آلوده به ریم و مرد آلوده آبرو و زشت خو. || ج ِ دَنس ، بمعنی ریمناکی و چرک . (غیاث ).
-
قنز
لغتنامه دهخدا
قنز. [ ق ُ ] (ع ص ) مرد پاک از آلایش و دنس . (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به قِنز شود.
-
ادنس
لغتنامه دهخدا
ادنس . [ اَ ن َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از دنس . نجس تر. ریمناک تر.
-
پچول
لغتنامه دهخدا
پچول . [ پ َ ] (ص ) پَچل . پنتی . پلشت . قَذر. دَنِس . || (اِ) کعب . قاب . و رجوع به بجول شود.
-
شوخگنی
لغتنامه دهخدا
شوخگنی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی شوخگن . چرکی . چرک گنی . (یادداشت مؤلف ). دنس . چرکنی . ریمناکی . (زمخشری ). و رجوع به شوخ و چرک شود.