کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دندانسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
denturism
دندانسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ساخت و تحویل دندانهای مصنوعی و معمولاً متحرک بدون نظارت دندانپزشک
-
واژههای مشابه
-
دندان سازی
لغتنامه دهخدا
دندان سازی . [ دَ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل دندان ساز. ساختن دندانهای مصنوعی . (یادداشت مؤلف ). شغل دندان ساز. (ناظم الاطباء). و رجوع به دندان ساز و دندان پزشکی شود. || (اِ مرکب ) محل ساختن دندانهای مصنوعی .جای دندان ساز. محکمه ٔ دندانساز. (یادداشت م...
-
دندان سازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (پزشکی) dandānsāzi شغل و عمل دندانساز.
-
دندان
واژگان مترادف و متضاد
سنان
-
دندان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (اِ.) بخش سخت و محکم در دهان جانوران که عمل جویدن را انجام می دهد. ؛~ کسی گیر کردن کنایه از: عاشق یا خواهان شدن . ؛ ~ تیز کردن کنایه از: آماده یا خواستار به دست آوردن چیزی شدن . ؛ ~روی جگر گذاشتن کنایه از: شکیبایی کردن . ؛~ کندن ...
-
دندان
لغتنامه دهخدا
دندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست ) در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای گرفتن و جویدن غذا و نیز به عنوان سل...
-
دندان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dandān] (زیستشناسی) dandān هریک از استخوانهای ریز که به ترتیب در میان دهان انسان و حیوان در دو فک بالا و پایین قرار گرفته و با آنها غذا جویده میشود. تعداد دندانها در انسان در کودکی بیست عدد است که آنها را دندان شیری میگویند و از ...
-
دندان
دیکشنری فارسی به عربی
سن
-
دندان
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: dendun طاری: dandun طامه ای: dandun طرقی: dandun کشه ای: dandun نطنزی: dendon
-
dental technology
فنّاوری دندانسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] فنّاوری ساخت انواع دستگاههای دندانی، از جمله دندانوارههای ثابت و متحرک و انواع دستگاههای دندانآرایی (orthodontic appliances) و دندانبان (occlusal guard) و فضانگهدارنده (space maintainer)، بنابر سفارش و دستور کار دندانپزشک
-
dental technician, dental laboratory technician, dental technologist
فنورز دندانسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] فنورزی که به سفارش و دستور کار دندانپزشک به ساخت انواع دندانهای مصنوعی ثابت و متحرک و دستگاههای دندانآرایی (orthodontic appliances) و دندانبان (occlusal guard) و فضانگهدارنده (space maintainer) میپردازد
-
سازی
لغتنامه دهخدا
سازی . (حامص ) جزو دوم کلمات ، مرکب از «ساز» (نعت فاعلی مرخم ) و «ی » (حاصل مصدر) است . این کلمه اکثر به اسم ذات پیوندد و حاصل مصدر سازد بمعنی سازندگی ، بناکردن یا بعمل آوردن و استحصال و درست کردن چیزی ، و عمل و حرفه و شغل سازنده ٔ آن ، چون گری و کار...
-
گشاده دندان
لغتنامه دهخدا
گشاده دندان . [ گ ُ دَ / دِ دَن ْ ] (ص مرکب ) آنکه دندانهای او پیوسته نباشد. آنکه میان دندانها گشاده دارد: رجل رُتل ؛ مرد گشاده دندان . (منتهی الارب ).
-
گرفتن دندان
لغتنامه دهخدا
گرفتن دندان . [ گ ِ رِ ت َ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) برکندن دندان . (آنندراج ) : گرچه از افتادن دندان شود گفتار سست چون تو دندان طمع گیری سخن گوئی درست .شفیع اثر (از آنندراج ).