کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دندانه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cusp 2
دندانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] هریک از برآمدگیهای گِرد یا نوکتیز تاج دندان که در سطح جونده یا در نزدیکی آن قرار دارند
-
جستوجو در متن
-
dentate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندانه دار، مضرس، دندانه دندانه
-
تثليم
دیکشنری عربی به فارسی
دندانه گذاري , دندانه , کنگره , تضريس
-
nicks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسد، شکاف، دندانه، شکستگی، دندانه دندانه کردن، شکستن، غافلگیر کردن
-
nick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیک، شکاف، دندانه، شکستگی، دندانه دندانه کردن، شکستن، غافلگیر کردن
-
crenate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کریستال، کنگره دار، دندانه دندانه
-
nicking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکین، دندانه دندانه کردن، شکستن، غافلگیر کردن
-
nicked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نازک، دندانه دندانه کردن، شکستن، غافلگیر کردن
-
serrate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرطوب کننده، مضرس کردن، دندانه دندانه، اره ای، مضرس
-
طعجة
دیکشنری عربی به فارسی
دندانه , گودي , تو رفتگي , جاي ضربت , دندانه کردن , دنداني
-
dents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندان ها، دندانه، گودی، تو رفتگی، جای ضربت، دندانه کردن
-
dent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گودال، دندانه، گودی، تو رفتگی، جای ضربت، دندانه کردن
-
طلب رسمي
دیکشنری عربی به فارسی
بر جسته کردن , دندانه دار کردن , تو رفتگي , سفارش (دادن) , دندانه گذاري
-
dondine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندانه