کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دندانه دندانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دندانه دندانه
لغتنامه دهخدا
دندانه دندانه . [ دَ دا ن َ / ن ِ دَ دان َ / ن ِ ] (ص مرکب ) مضرس . دارای برجستگیها و بریدگیهای برکناره مانند چرخ ساعت و جز آن : تضریس ؛ دندانه دندانه کردن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دندانه شود.
-
واژههای مشابه
-
dentate, toothed, notched
دندانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] 1. در مفهوم عام، ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانهدندانه باشد 2. در مفهوم خاص، ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانههای تیز و بیرونزده داشته باشد
-
rack rail
ریل دندانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریل دندانهداری که بین دو ریل اصلی خطوط مناطق کوهستانی قرار میگیرد و لوکوموتیوهایی که چرخدندههای شانهای دارند، برای افزایش کشش در فراز و مهار سرعت در شیب از آن استفاده میکنند
-
intercuspidation
درهمرفتگی دندانهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] جفت شدن دندانههای دندانهای خلفی یک فک با دندانههای خلفی فک مقابل در حالت بَرهمایی مرکزی
-
supporting cusps
دندانههای پشتیبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانههای لُپی دندانهای خَلفی فک پایین و دندانههای کامی دندانهای خلفی فک بالا که در حالت بَرهمایی مرکزی با یکدیگر در تماس هستند
-
nonsupporting cusps
دندانههای ناپشتیبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانههای زبانی دندانهای خَلفی فک پایین و دندانههای لُپی دندانهای خَلفی فک بالا که در حالت بَرهمایی مرکزی با یکدیگر تماس ندارند و آزادند
-
sprocket drive
رانش دندانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی حرکت فیلم به جلو یا عقب در دستگاههای مختلف دوربین و نمایش و تدوین، بهوسیلۀ چرخ دندانهدار
-
cog railroad
راهآهن دندانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] راهآهنی شامل دو ریل حرکتی و یک ریل دندانهای
-
denticulate, finely dented
ریزدندانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانههای بسیار ریز و برجسته داشته باشد
-
جستوجو در متن
-
dentate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندانه دار، مضرس، دندانه دندانه
-
crenate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کریستال، کنگره دار، دندانه دندانه
-
nicking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیکین، دندانه دندانه کردن، شکستن، غافلگیر کردن
-
nicked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نازک، دندانه دندانه کردن، شکستن، غافلگیر کردن