کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دندانقان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دندانقان
لغتنامه دهخدا
دندانقان . [ دَ دا ن َ ] (اِخ ) شهری است به نواحی مرو. (منتهی الارب ). شهرکیست [ به خراسان ] اندر حصاری ،مقدار پانصد گام درازی اوست اندر میان بیابان و بیرون از وی منزلگاه کاروان است . (حدود العالم ). شهرکیست در نواحی مرو شاهجان میان سرخس و مرو و فعلا...
-
جستوجو در متن
-
مسعود غزنوی
لغتنامه دهخدا
مسعود غزنوی . [ م َ دِ غ َ ن َ ] (اِخ ) (سلطان ...) ابن محمودبن سبکتکین ، ملقب به شهاب الدوله از ملوک غزنویان . تولد او در شهر غزنه بود و در عهد پدرش والی اصفهان گشت . چون به سال 421 هَ .ق . پدر او درگذشت اهالی غزنه با برادر او محمد بیعت کردند. ولی م...
-
پورتگین
لغتنامه دهخدا
پورتگین . [ ت ِ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم پورتکین (بوری تکین ) پسر ایلک ماضی . از امرای ترک و همان کسی است که بعدها پادشاه بزرگی شد بنام طغان خان ابراهیم . این مرد با سلطان مسعود غزنوی آغاز مخالفت کرد و مسعود برای دفع وی در سال 430 از جیحون گذشت ولی ...
-
درازا
لغتنامه دهخدا
درازا. [ دَ / دِ ] (حامص ، اِ) طول .(دانشنامه ٔ علائی ص 74). درازنا. درازی . کشیدگی . امتداد. مقابل پهنا. خلاف پهنا. بَلخ . درازنای . (انجمن آرا). به معنی درازی است چنانکه فراخا به معنی فراخی . (آنندراج ). یکی از بعدهای سه گانه است و دو بعد دیگر پهنا...
-
ناکامی
لغتنامه دهخدا
ناکامی . (حامص مرکب ) ناامیدی . محرومی . (از ناظم الاطباء). نومیدی . (آنندراج ). یأس . ناامیدواری . مأیوسی . ناکام بودن : و ادبار در وی پیچید و گذشته شد به جوانی در ناکامی . (تاریخ بیهقی ص 254).آسمان از مجلست بفکندش از روی حسدتا ز ناکامی نفس در حلق...
-
چغری بک
لغتنامه دهخدا
چغری بک . [ چ ِ ب َ ] (اِخ ) جقربک . چقربک . چقری بک . جغری . جغری بک . چغری سلجوقی . چغربیک . چغری بک سلجوقی . داود سلجوقی . ملک داود. ابوسلیمان داود سلجوقی . داود ترکمان . داودبن میکائیل . میرجغری . امیرجغری ابوسلیمان داودبن میکائیل بن سلجوق بن دقا...
-
غزنویان
لغتنامه دهخدا
غزنویان . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) سلاطین غزنوی . حکومت غزنویان به دو دوره تقسیم میشود:دوره ٔ اول حکومت غزنویان : در اواخر عهد سامانیان بر اثر تسلط غلامان ترک نژاد در دستگاه دولتی و بروز اختلاف در میان امرا و وزرا و صغر سن شاهان و ضعف و عدم تدبیر آنان و فش...
-
پسر کاکو
لغتنامه دهخدا
پسر کاکو. [ پ ِ س َ رِ ] (اِخ ) فرامرزبن محمدبن دشمنزیاربن کاکویه مکنی به ابی منصور و ملقب به ظهیرالدین از امرای دیالمه ٔ کاکویه . که از 433 تا 443 هَ . ق . در کردستان و اصفهان حکومت میکرد و چون در سال 443 سلاجقه این نواحی را مسخرکردند دیالمه ٔ کاکوی...
-
گام
لغتنامه دهخدا
گام . (اِ) آنقدر از زمین که میان دو پا باشد گاه راه رفتن . قدم . پای . فرجه میان دو قدم . لنگ . پی . این کلمه با افعال برداشن ، زدن . سپردن . گذاشتن ، گذاردن . نهادن . استعمال شود: اختطاء، اختیاط؛ گام زدن . تخطرف ؛ بشتاب رفت و گام فراخ نهاد و دو گام ...
-
شافعیه
لغتنامه دهخدا
شافعیه .[ ف ِ عی ی َ ] (اِخ ) شافعیان پیروان مذهب شافعی . پیروان امام شافعی . یکی از پنج فرقه ٔ اصحاب حدیث . (بیان الادیان ). مذهب شافعی از بغداد و مصر، مراکز عمده ٔ تعلیم امام شافعی ، نشر یافت و در قرون سوم و چهارم هجری پیروان بسیاری پیدا کرد، هر چن...
-
پسر کاکو
لغتنامه دهخدا
پسر کاکو. [ پ ِ س َ رِ ] (اِخ ) محمدبن ابوالعباس دشمنزیار کاکویه مکنی به ابی جعفر و ملقب به علاءالدوله از دیالمه ٔ کاکویه صاحب اصفهان و مضافات . وی پسرخال والده ٔ مجدالدولةبن فخرالدوله بود و کاکویه بفارسی خال است . وی در زمان سلطان محمود غزنوی از جان...