کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنبال کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دنبال کردن
دیکشنری
chase, continue, proceed, pursue, resume, trace, track
-
جستوجوی دقیق
-
دنبال کردن
لغتنامه دهخدا
دنبال کردن . [ دُم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پی کردن . تعقیب کردن . تعاقب کردن . به دنبال کسی رفتن . تعقیب . (یادداشت مؤلف ).- دنبال کردن کسی (کاری ) را ؛ تعقیب . تعقیب کردن . عقب وی رفتن . عقب آن را گرفتن . (یادداشت مؤلف ).
-
دنبال کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتل , اثر , تابع (فعل ماض) , فصل , کلب , مسار , مطاردة
-
واژههای مشابه
-
دنبال کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مطارد
-
دنبال كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استنجع
-
دنبال كردن
دیکشنری فارسی به عربی
استئناف
-
دنبال افتادن
لهجه و گویش تهرانی
پی دختری رفتن برای یافتن خانه وی
-
دنبال کاری
واژهنامه آزاد
انجام دادن کار
-
از دنبال امدن
دیکشنری فارسی به عربی
احضر
-
را دنبال كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استمرّ فى
-
قبل (در حالت صفت همیشه دنبال اسم میاید)() صادر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
مضي
-
جستوجو در متن
-
اوقات تلخی کردن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر (مع الشد)
-
administering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اداره کردن، تقسیم کردن، تهیه کردن، اجرا کردن، توزیع کردن، تصفیه کردن، نظارت کردن، وصایت کردن، انجام دادن، اعدام کردن، کشتن، رهبری کردن
-
ستم کردن
واژگان مترادف و متضاد
جور کردن، جفا کردن، تعدی کردن، ظلم کردن، بیدادگری کردن، تطاول کردن، آزار کردن