کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنبال کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دنبال کاری
واژهنامه آزاد
انجام دادن کار
-
واژههای مشابه
-
دنبال کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مطارد
-
دنبال کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتل , اثر , تابع (فعل ماض) , فصل , کلب , مسار , مطاردة
-
دنبال كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استنجع
-
دنبال كردن
دیکشنری فارسی به عربی
استئناف
-
دنبال افتادن
لهجه و گویش تهرانی
پی دختری رفتن برای یافتن خانه وی
-
از دنبال امدن
دیکشنری فارسی به عربی
احضر
-
دنبال کردن پیگرد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حاکم
-
مثل سگ دنبال کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کلب
-
را دنبال كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استمرّ فى
-
قبل (در حالت صفت همیشه دنبال اسم میاید)() صادر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
مضي
-
جستوجو در متن
-
curry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادویه کاری، کاری، زردچوبه هندی، شانه یا قشو کردن، مالیدن، پرداخت کردن چرم
-
شروع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] šoru' ۱. آغاز کردن به کاری؛ کاری را آغاز کردن.۲. (اسم) ابتدا؛ آغاز.〈 شروع کردن: (مصدر لازم) آغاز کردن؛ آغازیدن.