کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنامة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دنامة
لغتنامه دهخدا
دنامة. [ دِن ْ نا م َ ] (ع ص ، اِ) زن کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). قصیر. (اقرب الموارد). و رجوع به دِنّابة شود. || مورچه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ذرة. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
دنابة
لغتنامه دهخدا
دنابة.[ دِن ْ نا ب َ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دنامة. کوتاه . (مهذب الاسماء).
-
مورچه
لغتنامه دهخدا
مورچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر مور یعنی مور خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). مور خرد. ذره . ذر.(حاشیه ٔ برهان چ معین ). مصغر مور است هم چنانکه باغچه مصغر باغ باشد. (از برهان ). نوعی از مور که به غایت خرد باشد. (غیاث ) (آنندراج ): ذره ؛ مورچه ٔ خرد....