کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمیری
لغتنامه دهخدا
دمیری . [ دَ ری ی ] (اِخ ) عبدالوهاب بن خلف ، معروف به خلف . از راویان بود و به سال 270 هَ . ق . در دمیرة درگذشت . (از لباب الانساب ).
-
دمیری
لغتنامه دهخدا
دمیری . [ دَ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب است به دمیرة که دهی است در مصر. (از لباب الانساب ).
-
دمیری
لغتنامه دهخدا
دمیری .[ دَ ری ی ] (اِخ ) کمال الدین ابوالبقاء محمدبن موسی بن عیسی شافعی . متولد 742 و متوفی به سال 808 هَ . ق .در دمیره ٔ مصر بدنیا آمد و پس از تحصیل به گفتن شعرو تدریس حدیث پرداخت . از آثار اوست : 1 - حیوةالحیوان ، که در دو نسخه ٔ کوچک و بزرگ آن را...
-
جستوجو در متن
-
کمال الدین
لغتنامه دهخدا
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به دمیری شود.
-
سحنون
لغتنامه دهخدا
سحنون . [ س َ / س ُ ] (ع اِ) نام پرنده ای است به مصر. رجوع به حیاة الحیوان دمیری و اقرب الموارد شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) دمیری . محمدبن مرزبان . رجوع به محمد... شود.
-
ژیاکار
لغتنامه دهخدا
ژیاکار. (اِخ ) نام خاورشناس عربی دان انگلیسی ، مترجم کتاب حیوةالحیوان دمیری به انگلیسی و طابع آن از 1906 تا 1908 م . در بمبئی .
-
قاطوس
لغتنامه دهخدا
قاطوس . (معرب ، اِ) از کلمه ٔ یونانی کِتِه ، کِتُس . حوت . (نشوءاللغة). ماهی بزرگ و آن را غاطوس و عاطوس و قیطس و فاغوس نیز آورده اند. این کلمه را دمیری فاطوس با فاء ضبط می کند.
-
ابوزکری
لغتنامه دهخدا
ابوزکری . [ اَ ؟ ](ع اِ مرکب ) قمری . (دمیری ) (المزهر). کبوتر صحرائی .وَرَشان . طوقدار. مرغ الهی . نازو. کناد. ابوطلحه .
-
ابوطلحة
لغتنامه دهخدا
ابوطلحة. [ اَ طَ ح َ ] (ع اِ مرکب ) قُمری . (دمیری ). ورشان . نازو. کناد. طوقدار. مرغ الهی . کبوتر صحرائی .
-
اطلب
لغتنامه دهخدا
اطلب . [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) جوینده تر و طالب تر. و بازجسته تر. (ناظم الاطباء).- امثال :اطلب من الحباری . (حیاة الحیوان دمیری ص 204).
-
ابراهیم فزاری
لغتنامه دهخدا
ابراهیم فزاری .[ اِ م ِ ف َ ] (اِخ ) عالمی متفنن و شاعر بوده و پیوسته در مجلس قاضی ابوالعباس بن ابی طالب برای مناظره حاضر میشده و چون در اثنای بحث نسبت به مقام الوهیت و انبیای عظام سخنان دور از ادب میگفت عاقبت مقتول و مصلوب و جنازه اش سوخته شد. (دمیر...
-
دیرینی
لغتنامه دهخدا
دیرینی . (اِخ ) ابو محمدعبدالعزیز احمدبن سعیدبن عبداﷲ دمیری . فقیه ، متصوف مصری (متولد حدود سال 613 متوفی 694 هَ . ق .). او راست : تفسیر منظوم در دو جلد. ارشادالحیاری . التیسیر فی علوم التفسیر. طهارة القلوب (تصوف ) و غیره . (از معجم المطبوعات ). و رج...
-
غراب الزرع
لغتنامه دهخدا
غراب الزرع . [ غ ُ بُزْ زَ ] (ع اِ مرکب ) کلاغ مأکول اللحم است که پا و منقار مرجانی دارد. محقق حلی در شرایع گوید: و زاغ حلال گوشت است و آن غراب الزرع میباشد. غراب الزیتون . (حیاة الحیوان دمیری ). حَذَف غراب سیاه منقاری است و بعضی آن را حرام شمرده ان...