کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمیر
واژهنامه آزاد
فلز آهن
-
واژههای مشابه
-
داش دمیر
لغتنامه دهخدا
داش دمیر. [ دَ ] (اِخ ) داش تیمور. رجوع به داش تیمور شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
جستوجو در متن
-
ironwoods
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ironwoods، درخت اهن، دمیر اغاسی، دمرانجیلی
-
ironwood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوب آهن، درخت اهن، دمیر اغاسی، دمرانجیلی
-
دمیرچی
واژهنامه آزاد
دمیر در زبان آذری به معنای آهن است و با پسوند چی، آهنچی یا آهنگر معنی می دهد.
-
دمور
لغتنامه دهخدا
دمور. [ دَ ] (ترکی ، اِ) اسم ترکی حدید است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). آهن . دمیر (در تداول امروز). تمور. تمر. دمر.
-
درخت آهن
لغتنامه دهخدا
درخت آهن . (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اَنجیلی که درختی است جنگلی مخصوص شمال ایران و چوب بسیار محکمی دارد، و آنرا دَمیر آغاجی یعنی درخت آهن نیز نامند. (از دائرةالمعارف فارسی ).
-
دمورتیکان
لغتنامه دهخدا
دمورتیکان . [ دَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) اسم ترکی حسک است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). مرکب است از دمور (= دمیر) به معنی آهن و تیکان به معنی خار. رجوع به حسک شود.